دانلود پایان نامه ها

سایت مرجع دانلود پایان نامه های ارشد

دانلود پایان نامه ها

سایت مرجع دانلود پایان نامه های ارشد

اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی برسلامت روان و سبک­های فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به ADHD

ب- اهداف جزئی. ۱۰

متغیرهای تحقیق. ۱۰

سؤالات تحقیق. ۱۱

فرضیه ‏های تحقیق. ۱۱

تعریف واژه ها و اصطلاحات ۱۱

الف- نظری (مفهومی) ۱۱

ب- عملیاتی (عملی) ۱۲

فصل دوم:ادبیات و ( پیشینه ) پژوهش. ۱۳

مقدمه ۱۴

قسمت اول: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط به مهارت های زندگی۱۴

مهارت های زندگی. ۱۴

تعریف مهارت ۱۴

مهارت های زندگی. ۱۵

تعریف مهارت های زندگی. ۱۵

تاریخچه مهارت های زندگی. ۱۶

انواع مهارت های زندگی. ۱۷

مهارت خود آگاهی. ۱۷

مهارت روابط بین فردی. ۱۸

مهارت حل مسئله ۱۸

مهارت تفکر خلاق. ۱۸

انواع تفکر. ۱۹

مهارت مقابله با هیجانات ۱۹

مهارت مقابله با استرس ۱۹

مهارت همدلی. ۱۹

مهارت تصمیم گیری. ۲۰

مهارت تفکر انتقادی. ۲۰

مهارت ارتباط. ۲۰

مبانی روانشناختی ارتباط. ۲۱

عناصراصلی ارتباط (کلامی و غیر کلامی ) ۲۳

گوش دادن فعال. ۲۴

خودآگاهی. ۲۴

همدلی. ۲۵

حل  تعارض. ۲۶

مهارت های ارتباطی و سبک های فرزندپروری. ۳۰

قسمت دوم: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط به شیوه های فرزندپروری۳۱

شیوه های فرزندپروری. ۳۱

مروری بر تاریخچه ارتباط والدین و فرزندان. ۳۱

ابعاد شیوه های فرزند پروری. ۳۴

بعد گرم بودن والدین. ۳۴

فرزندپروری و نظریه های مربوط به آن. ۳۶

طبقه بندی الگوهای تربیتی از نظر آلپورت ۳۷

الگوی بامریند از فرزندپروری. ۳۸

الگوی شیفر. ۴۱

الگوی زیگلمن. ۴۱

پیامدهای هر یک از شیوه های تربیتی. ۴۲

مزایای شیوه فرزند پروری مقتدارنه ۴۴

نگرش های فرزندپروری. ۴۴

نگرش سلطه گری. ۴۵

نگرش تملکی. ۴۵

نگرش بی اعتنایی. ۴۵

خوش بین بودن. ۴۶

خوش بینی افراطی و وابستگی شدید. ۴۶

مراقبت های بیش از حد و افراطی. ۴۷

پذیرفتن و مورد عفو قرار دادن. ۴۷

طرد کردن، توجه ننمودن. ۴۷

تحت فشار قرار دادن کودک ۴۸

تبعیض قائل شدن. ۴۹

کدام والدین فرزندانی بیمار یا ناتوان تربیت می کنند؟ ۵۰

رابطه مضاعف ۵۰

والدین ناهماهنگ ۵۰

جابجایی نقش والدینی. ۵۰

والدین بیمار و عصبی. ۵۱

والدین غایب ۵۱

والدین نابالغ. ۵۲

شرایط موفقیت فرزندپروری. ۵۲

ارتباط مهارت های زندگی و سلامت روان. ۵۵

قسمت سوم: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط به سلامت روان۵۸

سلامت روان. ۵۸

سلامت روانی. ۵۹

تعریف سلامت روانی. ۵۹

تعریف بهداشت روان در فرهنگ های مختلف ۶۱

اصول بهداشت روانی. ۶۳

تاریخچه بهداشت روانی. ۶۴

مختصری درباره تاریخچه بهداشت روانی در ایران. ۶۸

الگوی های اندازه گیری بهداشت روان. ۷۰

اهمیت نیازها و انگیزه ها در تأمین سلامت روان. ۷۱

عوامل موثر در سلامت روان. ۷۲

محرومیت های جسمانی. ۷۲

الگوهای بد خانوادگی. ۷۳

ساختار خانوادگی ناسازگار ۷۴

عوامل اجتماعی ـ فرهنگی. ۷۵

خصوصیات افراد دارای سلامت روانی. ۷۶

نظریات مرتبط با  سلامت روانی. ۷۷

قسمت چهارم: توصیف مفاهیم و نظریه های مربوط ADHD 82

اختلال پیش فعالی/ نارسایی توجه ۸۲

تعریف اختلال پیش فعالی/ نارسایی توجه ۸۳

ملاک های تشخیصی اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه ۸۶

اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه از نوع عمدتاً بیش فعال ـ تکانشگر. ۸۸

مسائل و مشکلات کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه ۸۹

مشکلات اجتماعی. ۸۹

سیر تحولی کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه ۹۰

سیر و پیش آگهی. ۹۲

اختلال های همراه با اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه ۹۴

اختلال نافرمانی مقابله ای. ۹۴

اختلال سلوک ۹۵

اختلالات یادگیری. ۹۵

تشخیص افتراقی. ۱۰۰

سبب شناسی. ۱۰۱

مروری بر روش های درمانی اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه ۱۰۷

تکنیک ها و فنون مدیریت رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه ۱۰۹

تکنیک قرارداد رفتاری یا قرارداد وابستگی. ۱۱۴

تکنیک شکل دهی رفتار ۱۱۹

تکنیک کنترل محرک ۱۲۱

تکنیک پاداش دادن به رفتار مطلوب ناهمساز ۱۲۲

تکنیک خاموش سازی. ۱۲۳

تکنیک محروم کردن. ۱۲۴

تکنیک جریمه کردن (RC ) 127

تکنیک های شناختی رفتاری. ۱۲۸

قسمت پنجم: تحقیقات انجام شده در ارتباط با موضوع تحقیق۱۲۹

پیشینه تحقیق. ۱۲۹

پژوهش های انجام شده در داخل کشور ۱۲۹

پژوهش های انجام شده درخارج از  کشور ۱۳۵

فصل سوم: روش انجام پژوهش. ۱۳۷

مقدمه ۱۳۸

روش تحقیق. ۱۳۸

طرح تحقیق. ۱۳۸

جامعه آماری. ۱۳۸

نمونه  آماری و روش نمونه گیری. ۱۳۸

روش های گردآوری داده ها ۱۳۹

روش اجرای پژوهش. ۱۳۹

روش های آماری تحلیل داده ها ۱۴۱

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها ۱۴۲

مقدمه ۱۴۳

الف- تجزیه و تحلیل  توصیفی داده ها ۱۴۴

ب – تجزیه و تحلیل  استنباطی داده ها ۱۴۶

ج- بررسی فرضیه دوم پژوهش. ۱۴۷

فصل پنجم:خلاصه، بحث، نتیجه گیری وپیشنهادها ۱۴۸

خلاصه ۱۴۹

بحث و نتیجه گیری. ۱۴۹

محدودیت های پژوهش. ۱۵۲

الف- در کنترل محقق. ۱۵۲

ب- خارج از کنترل محقق. ۱۵۲

پیشنهادهای پژوهش. ۱۵۳

الف- مبتنی بر نتایج تحقیق. ۱۵۳

ب- مبتنی بر تجارب تحقیق. ۱۵۳

پیوست ۱۵۵

منابع. ۱۶۲

الف- فارسی. ۱۶۳

ب – انگلیسی.  .171

فهرست جداول

عنوان .صفحه

جدول ۲-۱- مشکلاتهمراهبااختلالبیشفعالی/ نارساییتوجه ۸۴

جدول۲-۲- تاریخچه ی تحول اصطلاح شناسی اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه ۸۸

جدول۲-۳-نمونه ای از یک قرارداد وابستگی برای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نارسایی
توجه ۱۱۴

جدول۴-۱- مشخصه های آماری متغیر سن  والدین دارای کودکان ADHD در دو گروه آزمایش و کنترل  ۱۴۴

جدول ۴-۲- وضعیت تحصیلات والدین دارای کودکان ADHD 144

جدول۴-۳- شاخص های آمار  توصیفی نمرات پیش آزمون سلامت روان و سبک های فرزندپروری در گروه آزمایش و کنترل. ۱۴۵

جدول۴-۴- شاخص های آمار توصیفی نمرات پس آزمون سلامت روان و سبک های فرزندپروی  در گروه آزمایش و کنترل  ۱۴۵

جدول ۴-۵- نتایج تحلیل کوواریانس برای بررسی اثر عامل مداخله بر  متغیر سلامت روان. ۱۴۶

جدول ۴-۶- نتایج تحلیل کوواریانس برای بررسی اثر عامل مداخله بر  متغیر سبک های فرزندپروری  ۱۴۷

 

چکیده

پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی برسلامت روانی و سبک­های فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به ADHD  انجام شده است. این پژوهش از نوع آزمایشی است. جامعه آماری کلیه مادران دارای کودکان مبتلا ADHD  در شهرستان بهشهر که در سال ۱۳۹۲-۱۳۹۰ به کلینیک های روانپزشکی مراجعه کرده بودند هستند، که به صورت تصادفی در دسترس تعداد ۳۰ مادر دارای کودکان مبتلا به ADHD  که به  کلینیک های روانپزشکی مراجعه نمودند، انتخاب شدند. این مادران پس از مصاحبه اولیه به صورت تصادفی در ۲ گروه آزمایش (۱۵نفر) وگروه  کنترل (۱۵نفر) قرار گرفتند.گروه آزمایش تحت آموزش مهارت­های زندگی«مهارت­های ارتباطی و عوامل مرتبط با آن» درطی۸ جلسه قرار گرفتند. در پایان بعد از اتمام آموزش از هر دو گروه آزمون سلامت روان (GHQ-28) و پر سشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند به عمل آمد. هم چنین برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهشی، از آزمون کوواریانس تک متغیری(ANCOVA) استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که آموزش مهارت­های زندگی «مهارت­های ارتباطی و عوامل مرتبط با آن» بر سلامت روان و
سبک­های فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به ADHD   موثراست.

کلمات کلیدی: مهارت­های زندگی، سلامت روان، سبک­های فرزند پروری، کودکان ADHD.

 

فصل اول

کلیات (طرح) پژوهش

 

 

مقدمه

اختلال نقص توجه /بیش فعالی [۱](ADHD) مهم ترین اختلالات روان پزشکی اطفال است که با شیوع ۵-۳درصد کودکان مدارس ابتدایی در مرحله­ی پیش از بلوغ گزارش شده است (پورافکاری ،۱۳۸۹).این اختلال، علاقه محققین و متخصصین بالینی را به مدت ۴دهه به خود معطوف داشته است. کودکان مبتلا به این اختلال، علاوه بر مشکلات اصلی توجه[۲]، تکانش گری[۳] وبیش فعالی[۴]، به مشکلات وابسته­ی قابل توجهی در حوزه­های مختلف اجتماعی[۵]، تحصیلی[۶]، رفتاری[۷]، شناختی [۸]و هیجانی[۹] دچار می شوند. اگرچه، سابقا تصور بر آن بود که این اختلال، وضعیتی خاص در دوران کودکی است، اما تحقیقات اخیر حاکی از پایداری آن در سراسر زندگی می­باشد (لوییس[۱۰]، ۱۹۹۶).

به دلیل مزمن بودن این اختلال، مبتلایان به آن، نیز در معرض اختلالات روان پزشکی دیگری در بزرگسالی، از جمله اختلال شخصیت ضداجتماعی[۱۱]، الکلیسم، اعتیاد و مشکلات میان فردی و روان شناختی قرار میگیرند (ویس [۱۲]و ویس،۲۰۰۰)، به د لیل تعداد و تنوع مشکلات این کودکان در حوزه­های مختلف، رویکردهای درمانی متفاوتی ارائه شده اند که در میان آن هامی توان آموزش مهارت­های زندگی[۱۳]  اشاره کرد.

مهارت­های زندگی طبق تعریف سازمان  بهداشت جهانی شامل توانایی انجام رفتار سازگارانه ومثبت به گونه­ای که فرد بتواندبا  چالش و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید. وینگنباخ، گری و جیمز به نقل از ادیب (۱۳۸۲)  بیان می کنند مهارت­های زندگی مهارت­هایی هستند که به منظور ارتقاء و سطح ارتباط، افزایش قدرت تصمیم گیری، ارتباط بادیگران، یادگیری درک خود و کارکردن در گروه مورداستفاده قرار می­گیرند. یونیسف ( ۲۰۰۳ ) بیان می کند مهارت زندگی به گروه بزرگی از مهارت­های روانی/ اجتماعی و میان فردی گفته می­شود که می تواند به افرادکمک کند تا تصمیمات شان را با آگاهی اتخاذ کنند، به  به  طور مؤثر ارتباط برقرار کنند، مهارت­های مقابله ای و مدیریت شخصی خود را گسترش دهند و زندگی سالم وبارآور داشته باشند.

سازمان­ها و نظریه پردازان، دیدگاه های متفاوتی درباره تقسیم بندی خود از مهارت­های زندگی دارند ومهارت­های گوناگون را برای این مهارتها در نظرگرفته اند. یونیسف (۲۰۰۳) در آخرین تقسیم ­بندی خوداز مهارت­های زندگی، سه طبقه کلی که شامل ارتباط وروابط میان فردی، مهارت تصمیم گیری و تفکر انتقادی ،مهارت مقابله و

 مدیریت شخصی است ارائه کرده است. سازمان بهداشت جهانی [۱۴]( ۱۳۷۷ ) هفت ویژگی اصلی که دربرگیرنده مهارت های زندگی است را بیان می کند که شامل موارد ذیل می باشد:

خود آگاهی: این مهارت شامل توانایی شناخت از نقاط ضعف و قوت خواسته­ها، نیازها، رغبت­ها وتصویر واقع بینانه از خود است. به این منظور که حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت­های خود را بهتر بشناسیم. با کسب این مهارت به سئوال اساسی “من کیستم” پاسخ داده می شود (آقا والی جماعت، ۱۳۸۷).

تفکر خلاق: مهارت تفکر آفریننده و خلاق،خلق آثار جدید، تصویرسازی از موضوعات در ذهن
می باشد. تفکر خلاق ترکیبی است از مهارت درتصمیم گیری و مهارت حل مسأله. با بهره گرفتن از این نوع تفکر راه حل­های متفاوت مسأله و پیامدهای هریک ازآن ها بررسی می شوند و بدین ترتیب فرد قادر می شودتا مسایل را از ورای راه حل های تجربه شده خود دریابد (بهداشت جهانی، ۱۳۷۷).

تصمیم گیری: مهارت حل مسأله در مواجه با مشکل و سعی و کوشش در یا فتن راه های مناسب ومتنوع حل مسأله می باشد. در واقع این فرایند ارزشیابی گزینه­ها و راه های موجود و هم چنین بررسی و پیش بینی عواقب آن برای رسیدن به هدف می باشد (حق شناس و همکاران، ۱۳۸۸).

مهارت تفکر انتقادی: تفکری است مستدل ومنطقی به منظور بررسی و تجدید نظر عقاید، نظرات، اعمال و تصمیم گیری درباره آن ها بر مبنای دلایل وشواهد مؤید آن ها که نتایج درست و منطقی پیامد آن است(ملکی و همکاران، ۱۳۸۶). تفکر انتقادی در واقع مهارت تحلیل اطلاعات و تجارب به صورت عینی است، پذیرفتن دریافت ها و ادراکات با بررسی دقیق، آزمایش راه حلهای یک مسأله یا مشکل یکی پس از دیگری و گریز از پاسخهای القایی است. مهارت تفکر انتقادی به شخص امکان میدهد از محدوده تجربیات خویش خارج گردد و به فراسوی تجارب بنگرد.

روابط بین فردی: مهارت در برقراری ارتباط مؤثر و مفید با دیگران، کسب مهارت برقراری ارتباط به منظور پیشرفت های فردی و تأثیر مستقیم بر دیگران ومتقاعد کردن و سازش با آنان، مهارت برقراری ارتباط  خوب و سازنده با دیگران است.  گوش دادن فعال، صداقت و صمیمیت، همدلی و همدردی، حفظ آرامش واحترام به طرف مقابل، نه گفتن و مخالفت کردن به شیوه مناسب از عوامل تأثیرگذار در مهارت روابط بین فردی تلقی می گردد (وکیلیان، ۱۳۸۶).

مهارت برقراری ارتباط مؤثر: این مهارت شامل، با دیگران به خوبی کنار آمدن، کسب اطلاعات بیشتردرباره دیگران، توانایی انتقال منظور و احساس خود به دیگران، توانایی برقراری ارتباط مطلوب با دیگران وعلاقه به برقراری روابط دوستانه با دیگران می باشد.

(لوپیس و همکاران، ۲۰۰۵) در بررسی ارتقای بهداشت روانی بیان می­ کنند که بهداشت روانی مثبت به کیفیت مؤلفه­ های مهارت زندگی نظیر عملکرد شناختی، اعتمادبه نفس، مهارت حل مسأله و مدیریت استرس در زندگی مربوط می شود. ناصری و نیک  پرور (۱۳۸۳ )در پژوهشی به بررسی اثربخشی آموزش مهارت­های زندگی بر بهداشت روانی پرداختندنتایج نشان داد که این گونه آموزش ها موجب ارتقای بهداشت روانی افراد می شود. در پژوهشی دیگر حقیقی و همکاران (۱۳۸۵) نشان دادند که آموزش مهارت های زندگی موجب افزایش سلامت روان و عزت نفس دانشجویان دختر گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه می شود.در مجموع تحقیقات فوق نشان دهنده این است که مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک عامل مداخله در سلامت روان[۱۵] موثر باشد به طوری که افرادی که تحت آموزش این مهارت­ها قرار می­گیرند بهداشت روانی بهتری دارند. سازمان بهداشت جهانی، سلامت روانی را قابلیت ایجاد ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، توانایی در تغییر و اصلاح محیط اجتماعی، و حل مناسب و منطقی تضادهای غریزی و تمایلات شخصی، به طوری که فرد بتواند از مجموعه تضادها ترکیبی متعادل به وجود آورد، می داند. طبق تعریفی که این سازمان ارائه می دهد، وظیفه اصلی بهداشت روانی، تامین سلامت روان است تا به مدد آن به تواند قوا و استعدادهای روانی را پرورش داد. در واقع، بهداشت روانی مبتنی بر سه پایه است:

الف)حفظ و تامین سلامت روان

ب)ریشه کن ساختن عوامل بیماری زا و پیشگیری از ابتلاء به بیماری های روانی

ج)ایجاد زمینه ی مساعد برای رشد و شکوفایی شخصیت و استعدادها تا حداکثر ظرفیت نهفته در آن ها (گنجی، ۱۳۸۵).

از سوی دیگر آموزش مهارت­های زندگی به والدین دارای کودکان ADHD به عنوان یک عامل مداخله برسبک فرزندپروری آن ها موثر می باشد. ازسویی دیگر، شیوه های فرزندپروری[۱۶] نقش مهمی در کارکرد خانواده و کارکرد خانواده نقش مهمی در سلامت روانی کودکان دارد (دالوندی و صدر السادات، ۱۳۸۰). تحقیقات زیادی سبک های فرزندپروری را مولفه ای اساسی در رشد فرزندان دانسته و اذعان میدارند که این مولفه  با پیامد های مهم شناختی، اجتماعی (لامبورن و همکاران، ۱۹۹۱)، رفتاری و هیجانی (دریسکول و همکاران، ۲۰۰۸) رابطه دارد.  گسترده ترین تیپ شناسی فرزند پروری مورد استفاده در غرب تیپ شناسی بامریند است. بامریند سه سبک فرزند پروری را با عناوین  اقتداری، آمرانه (استبدادی ) و سهل گیر مورد شناسایی قرار داده است (ماندرا، ۲۰۰۳).

والدین دارای الگوی رفتاری قاطع  و اقتداری در امر تربیت کودک کنترل و گرمی زیاد، والدین مستبد کنترل زیاد و گرمی کم، والدین سهل گیر کنترل کم وگرمی زیاد اعمال می نمایند.  هر کدام از شیوه های فرزندپروری پیامدهای متفاوت دارد.شیوه فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش در دوران کودکی باعث می شود کودکان سرزنده و

مطلب دیگر :



نگاهی بر قابلیت های جدید اپلیکیشن کتاب خوان فیدیبو

 شاداب دارای عزت نفس بالا و خود کنترلی بالا باشند و همین شیوه باعث  می شود که در دوره نوجوانی، نوجوان از سطح بالای جرات و موفقیت برخوردار باشد.شیوه فرزند پروری مستبدانه در دوران کودکی باعث می شود که کودک مضطرب، ناشاد و ناسازگار بار بیاید. شیوه فرزندپروری سهل گیردرکودکی باعث می شود که کودک تکانشی، نافرمان و سرکش و متوقع و وابسته بار بیاید و عملکرد ضعیفی در مدرسه از خود نشان دهد (باقرپور، ۱۳۸۶).کانون خانواده به عنوان هسته اصلی برطرف کننده نیازهای روانی و جسمانی فرزندان به حساب می آید و چنانچه والدین نتوانند به نیازهای فرزندانشان پاسخ مثبتی بدهند و به دلایل مختلف آنها را طرد کنند، این شرایط زمینه ساز بروز اختلال روانی و جسمانی شده و آنها را از داشتن شخصیت سالم محروم می سازد.بنابراین بایستی  به اهمیت خانواده و محیطی که  هم کودک  و هم اختلال در آن‏ رشد می‏کنند  توجه گردد.

بیان مساله

ارتباطات انسانی و روابط بین فردی مؤثر، اساس و شالودۀ هویت و کمال انسان است و مبنای اولیۀ پیوند وی با دیگران را تشکیل می دهد و موجب شکوفایی افراد و بهبود کیفیت روابط می شوند (وود، ترجمه فیروزبخت، ۱۳۷۹).  بسیاری از اختلالات روانشناسی با نداشتن مهارت­های اجتماعی و ارتباطی همراهند و کسانی که بدلیل انواع بیماری های روانی  بستری شده اند کاستی­های
عمده­ای در مهارت­های ارتباطی نشان میدهند (هارجی و همکاران، ترجمه بیگی و فیروزبخت، ۱۳۷۹). براساس نتایج تحقیقات انجام یافته، بهزیستی افراد به توانایی آنها در همسویی با دیگران بستگی دارد، ویلسون (۱۹۸۷) اظهار می­دارد که مهمترین عامل مؤثر بر شادکامی، همانا ارتباط موفقیت آمیز با دیگران است. در بررسی­های لونتال (۱۹۶۸)، والد (۱۹۷۰)، روبنستاین و شیور (۱۹۸۲) معلوم شده است که روابط خوب با سلامت روانی همبستگی دارد. بررسی­های ویلنت (۱۹۷۷)، شیور و روبنستاین (۱۹۷۹)، کوهن و ویلیس (۱۹۸۵)، حاکی است که حتی روابط خوب با سلامت جسمانی نیز رابطه دارد (بک و جونز، ۱۹۷۳).

در این راستا، یکی از اختلال هایی که اگرچه منشا عصب‏شناختی یا ژنتیکی دارد ولی نباید از اهمیت خانواده و محیطی که هم اختلال و هم بچه در آن‏ رشد می‏کنند، غافل شد؛ می­توان به  اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه اشاره کرد به‏ویژه، هنگامی‏که این اختلال به‏ عنوان فرایندی تعاملی مطرح ‏شود نقش‏های‏ خانواده و والدین مهم ‏تر می‏شوند.

اختلال بیش فعالی/ نارسایی توجه دارای سه نشانه ی عمده شامل بی توجهی، تکانشگری و فزون کنشی است، این اختلال معمولا در اوایل زندگی شروع می­شود، یعنی نشانه­ های آن معمولاً پیش از ۷ سالگی ظاهر می شوند، این نشانه­ها بیشتر در خانه، مدرسه، موقعیت­های اجتماعی آشکار میگردند (انجمن روان پزشکی آمریکا، به نقل از پورافکاری، ۱۳۸۰).

این اختلال که اولین یا دومین اختلال شایع در دورهی کودکی و نوجوانی است، برای بسیاری از دانش آموزان مشکل­های قابل توجهی ایجاد میکند و بر عملکرد شناختی، اجتماعی، هیجانی و خانوادگی آنان و سپس در بزرگسالی بر عملکرد شغلی و زناشویی آها تأثیر می گذارد.

آموزش مهارت­های زندگی به والدین دارای کودکان ADHD به عنوان یک عامل مداخله برسبک فرزندپروری وسلامت روان  آن ها موثر می باشد.  بخش عمده ای از پرورش صحیح عقل و عاطفه که پایه اساسی سعادت انسان راتشکیل می دهد  بر عهده والدین می باشد که باید از کودکی شروع شود(رحیم زاده، ۱۳۸۱).به عقیده گزل والدینی که در دوره نوزادی با هشیاری پاسخگوی نیازهای کودک بوده اند بعدها به طور طبیعی به بی همتا بودن علایق و توانایی های کودک حساسیت نشان خواهند داد و کمتر تمایل دارندکه  انتظارات و آرزوهای خود را به کودک تحمیل نمایند (کرین ویلیام، ترجمه، خوی نژاد و رجایی، ۱۳۸۶). شیوه های تربیتی والدین نقش مهمی در رشد و نمو روانی- اجتماعی نوجوانان،ارتباطات خانوادگی، موفقیت های تحصیلی، توانایی تصمیم گیری و اعتماد به نفس آنان ایفا می نماید (رحمانی ،۱۳۸۷). حمایت مناسب کودک توسط والدین وگرمی و اقتدار آنها با نتایج مثبت در نوجوانی رابطه مستقیم دارد (ویلینگ، ۲۰۰۵).برخی اولیاء نسبت به فرزندان خود بسیار توجه می کنند وکودک در سالهای متمادی به بلوغ کامل اجتماعی نخواهد رسید. اگر چه حمایت از کودک ضروری به نظر میرسد، اما برای رعایت اعتدال گاهی لازم می شود که او را در بن بست تنها بگذارند تا خود راه چاره ای پیدا کند. در مقابل کسانی که درکودکی مورد تحقیر و کم محبتی و بی احترامی واقع شده و یا در محیطی مملو از اختلاف پدر و مادر، محرومیت و ناکامی رشد می کنند در جوانی افرادی ستیزه جو و ناسازگار بوده و همواره در معرض ارتکاب جرم و جنایت، فرار از منزل، بیماری جسمی و روانی، یاس و نارضایتی (رحیم زاده، ۱۳۸۱)، اختلال عاطفی، خودکشی، مصرف سیگار و مشروبات الکلی و مشکلات جنسی قرار دارند (هاکنبنی، ۲۰۰۷). نظارت و کنترل بخشی از فرایند تربیت فرزندان توسط والدین است که تعیین کننده شیوه فرزند پروری می باشد (احمدی، ۱۳۸۷).که طبق دسته بندی بامریند دریکی از سبک های فرزند پروری دیکتاتوری، مقتدر و سهل گیرانه قرار می گیرد. والدین دیکتاتور معمولاً دارای تعامل سرد همراه با کنترل زیاد با فرزندان هستند، در حالی که  والدین مقتدر کنترل همراه با رابطه گرم و پاسخگویی به فرزندان را شیوه خود می دانند. در مقابل والدین سهل گیر از فرزندان خود انتظارات اندکی داشته و هیچگونه کنترل و پاسخگویی هم نسبت به آنان ندارند(رحمانی، ۱۳۸۷).

با توجه به این که خانه و خانواده اولیه مرکز آموزش اخلاقی، تربیتی، اقتصادی، مذهبی، هنری و بهداشتی انسان است، عدم توجه والدین به سالم سازی محیط روانی وعاطفی کودکان و نوجوانان و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد آنان را با کمبودهای عاطفی و مشکلات روانی گوناگون روبرو میسازد و احتمال این که این کودک در آینده به اختلالات رفتاری و روانی، عصیان های جوانی، فحشا واعتیاد دچار شود افزایش مییابد. لذا هدف پژوهش پاسخ به این سؤال است که آیا آموزش مهارتهای زندگی بر سلامت روان  و سبک های فرزند پروری والدین کودکان مبتلا به ADHD تاثیر دارد؟

اهمیت و ضرورت تحقیق

در دهه گذشته، توجه والدین،معلمان و درمانگران بر اختلال‏ نارسایی توجه/فزون جنبشی معطوف شده است.کودکان دارای‏ این اختلال مشکلات رشدی قابل‏ ملاحظه ‏ای مانند توجه، بی‏قراری و فزون جنبشی (انجمن روان پزشکی آمریکایی،۱۹۹۴) نشان می‏دهند.اختلال نارسایی توجه/فزون جنبشی نوعی‏ نارسایی پیچیده و مشکل‏آفرین است که تعداد زیادی از بچه‏ها را دچار مشکل می‏کند.اگرچه اختلال نارسایی توجه/فزون جنبشی به‏عنوان نوعی‏ اختلال عصب‏شناختی یا ژنتیکی در نظر گرفته می‏شود، اهمیت خانواده و محیطی که هم اختلال و هم بچه در آن‏ رشد می‏کنند باید توجه گردد. به‏ویژه، هنگامی‏که این اختلال به‏ عنوان فرایندی تعاملی مطرح می‏شود نقش‏های‏ خانواده و والدین مهم‏تر می‏شوند. شیوه‏های فرزندپروری عاملی تعیین‏کننده و فراگیر است که‏ در رشد و آسیب‏شناختی روانی کودکان نقش مهمی دارد.همچنین‏ بحث کردن در مورد زمینه‏های مشکلات بچه‏ها بدون در نظر گرفتن نگرش‏های والدین،شیوه‏های رفتار و تربیت تقریبا ناممکن‏ است.کودکان خردسال،بیشتر اوقات خود را با خانواده و والدینشان سپری می‏کنند و در اکثر موارد از آنها تأثیر می‏گیرند. سبک فرزندپروری والدین در دوران مختلف کودکی به منظور تعلیم و تربیت فرزندان برچگونگی تکامل شخصیت آنان تاثیرگذارمی باشد(میرزایی و همکاران، ۱۳۸۸).

بنابراین کمک به کودکان، در رشد و گسترش مهارت های مورد نیاز برای زندگی مطلوب  و ایجاد یا افزایش اعتماد به نفس در برخورد با مشکلات  ضروری به نظر می رسد. در این راستا از جمله  آموزش موثر وسازنده، آموزش مهارت های زندگی می باشد. آموزش مهارت های زندگی به مجموعه ای از توانایی هایی گفته می شود که زمینه سازگاری رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورد و این توانایی، فرد را قادر می­سازد که ضمن پذیرش مسئولیت­های اجتماعی خود، بدون لطمه زدن به خود و دیگران بتواند به شکل موثری با خواست، انتظارات و مشکلات روزانه در روابط بین فردی روبرو گردد (کریم زاده و همکاران، ۱۳۸۸). اهمیت و ضرورت آموزش مهارتهای زندگی زمانی مشخص می­شود که بدانیم آموزش مهارت­های زندگی موجب ارتقای توانایی­های روانی – اجتماعی می گردد این توانایی­ها فرد را برای برخورد موثر با کشمکش­ها و موقعیت­های زندگی یاری می بخشند و به او کمک می­ کنند تا با سایر انسان­های جامعه، فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تامین نماید بدین ترتیب، تمرین مهارت­های زندگی موجب تقویت یا تغییر نگرش­ها، ارزش­ها و رفتار انسان می گردد (ناصری، ۱۳۸۴). «در نتیجه با پدیدآمدن رفتارهای مثبت و سالم بسیاری از مشکلات بهداشتی قابل پیشگیری خواهند بود. بنابراین با توجه به اهمیت مهارتهای زندگی با اهداف گوناگون پیشگیری و ارتقاء سطح سلامت روانی ضرورت آموزش این گونه مهارتها به والدین کودکان مبتلا بهADHD  برای ما آشکار میشود.

اهداف تحقیق

الف- اهداف کلی

۱-بررسی اثربخشی  آموزش مهارت های زندگی برسلامت روان و سبک های فرزندپروری والدین کودکان مبتلا به ADHD.

۲-ارائه رهنمودها و پیشنهادهای لازم به دست اندرکاران.

ب- اهداف جزئی

۱-بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سلامت روان والدین  کودکان مبتلا به  ADHD.

۲-بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی برسبک های فرزند پروری والدین کودکان مبتلا به   ADHD.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد