۳-۴ روش انتخاب مشارکت کنندگان ۸۸
۳-۵ تعداد مشارکت کنندگان در پژوهش ۹۰
۳-۶ شیوه گردآوری اطلاعات ۹۰
۳-۷ روش تحلیل داده ها ۹۲
۳-۸ اعتبار و روایی ۹۷
فصل چهارم- یافته های پژوهش
۴-۱ مقدمه ۹۹
۴-۲ مشخصات مشارکت کنندگان در پژوهش ۱۰۰
۴-۳ خوشه های حاصل از یافته های پژوهش ۱۰۱
۴-۳-۱ خوشه ادراک ناباروری ۱۰۱
۴-۳-۲ خوشه ماوراءالطبیعه گرایی در ناباروری ۱۱۲
۴-۳-۳ خوشه پذیرش تخمک اهدایی به عنوان راهی برای رسیدن به مادری ۱۱۸
۴-۳-۴ خوشه نسبت گیرنده با اهدا کننده تخمک ۱۳۲
۴-۳-۵ خوشه تجربه مادری از طریق تخمک اهدایی ۱۴۸
۴-۳-۶ خوشه نگرانیهای ناشی از تخمک اهدایی ۱۵۹
۴-۳-۷ خوشه جریانهای رهوار در ساختار زندگی روزمره زن بارورخواه ۱۶۹
۴-۳-۸ ذات مشترک پدیده: فقدان ۱۷۵
فصل پنجم – جمعبندی و نتیجه گیری پژوهش
۵-۱ خلاصه یافته ها ۱۸۳
۵-۲ نتیجه گیری و بحث ۱۸۶
۵-۳ محدودیتهای پژوهش ۱۹۳
۵-۴ پیشنهادات ۱۹۴
منابع
منابع فارسی
منابع انگلیسی
چکیده انگلیسی
فهرست جداول
جدول ۲-۱: نحلههای پدیدارشناسی ۳۰
جدول ۲-۲: جزئیات مواضع پارادایمی پدیدارشناسی ۳۰
جدول ۲-۳: خلاصه پژوهشهای داخلی ۷۰
جدول ۲-۴: نتایج پژوهش تیساجو و یواِچی ۷۵
جدول ۲-۵: خلاصه پژوهشهای خارجی ۸۰
جدول ۳-۱: حالتهای چهارگانه مشارکتکنندگان در پژوهش ۸۹
جدول ۴-۱: مشخصات مشارکتکنندگان در پژوهش ۱۰۰
جدول ۴-۲: خوشه ادراک ناباروری ۱۰۱
جدول ۴-۳: مصادیق ادراک ناباروری ۱۰۵
جدول ۴-۴: خوشه ماوراء الطبیعه گرایی در ناباروری ۱۱۲
جدول ۴-۵: مصادیق ماوراء الطبیعه گرایی در ناباروری ۱۱۵
جدول ۴-۶: خوشه پذیرش تخمک اهدایی به عنوان راهی برای رسیدن به مادری ۱۱۸
جدول ۴-۷: مصادیق پذیرش تخمک اهدایی به عنوان راهی برای رسیدن به مادری ۱۲۳
جدول ۴-۸: خوشه نسبت گیرنده به اهدا کننده تخمک ۱۳۲
جدول ۴-۹: مصادیق نسبت گیرنده به اهدا کننده تخمک ۱۳۶
جدول ۴-۱۰: خوشه تجربه مادری از طریق تخمک اهدایی ۱۴۸
جدول ۴-۱۱: مصادیق تجربه مادری از طریق تخمک اهدایی ۱۵۲
ناباروری[۱] در تعریف پزشکی آن به «رخ ندادن حاملگی بهدنبال یک سال نزدیکی جنسی محافظت نشده (بدون استفاده از روشهای جلوگیری از حاملگی)»، گویند(بِرِک، ۲۰۰۷ :۱۰۹۰). بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی(WHO)، ناباروری در سراسر جهان بهطور تقریبی در ۸ تا ۱۲ درصد زوجهایی که در سن باروری (۱۵ تا ۴۹ سال) هستند وجود دارد. در مورد ایران نیز مطالعه سال ۲۰۰۰ که توسط سازمان بهداشت جهانی انجام شد، نرخ ناباروری در تهران را ۱۲ درصد گزارش کرد که نشاندهنده اهمیت پرداختن به موضوع ناباروری است.
مداخلات پزشکی نوین برای درمان ناباروری که با نام فنآوریهای کمک باروری[۲] (ART) خوانده میشود در سالهای اخیر امید بسیار زیادی به زوج های نابارور برای رسیدن به آرزوی خود و داشتن فرزند بخشیده است. طی این روش اسپرم مرد و تخمک زن (یا تخمک زن اهدا کننده) در خارج از بدن، در محیط آزمایشگاه، با هم ترکیب میشوند و بعد از لقاح و تشکیل جنین، جنین حاصل به رحم زن منتقل میشود. جنین منتقل شده غالباً در رحم کاشته میشود و رشد مییابد. به دنبال رشد روزافزون موفقیت حاصل از این فنآوریها بخصوص درمانهای به کمک شخص سوم و تخمک اهدایی، شاهد تقاضای روزافزون زنان ناباروری هستیم که به دلیل مشکلات تخمدان قادر به باروری با تخمکِ خود نیستند و برای ورود به این درمان در لیستهای طولانی انتظار در مراکز درمان ناباروری هستند.
این درحالی است که با وجود اهمیت بسیار زیاد ابعاد روانشناختی و جامعهشناختیِ این شیوه درمانی، پژوهشهای بسیار اندکی با توجه خاص به پدیده ناباروری و شناخت نمود آن در ذهن فرد نابارور پرداختهاند و پژوهشهای موجود بیشتر با نگاهی درمانی، برابعاد پزشکی آن متمرکز هستند، حال آنکه ابعاد غیرپزشکی این پدیده، دارای اهمیتی حیاتی است؛ اگرچه یافته های مطالعات قبلی باعث گسترش دانش در زمینه ناباروری شده ولی انتخاب درمان ناباروری با تخمک اهدایی به عنوان راهی برای دستیابی به مادری از دیگر موضوعات با اهمیت است که تجربهی آن درک نشده و یا گزارش نشده است و افراد حرفهای کمکرسان به درمان خواهان ناباروری را با شواهد بسیار کمی برای راهنمای کار با این افراد مواجه ساخته است.
پایان نامه حاضر به بررسی و شناخت تجربهی زیستهی زنان نابارورگیرندهی تخمک اهدایی با روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی می پردازد. نگارنده در فصل اول به توضیح بیان مسئله، ضرورت و اهمیت، اهداف و سئولات پژوهش و تعریف واژگان کلیدی می پردازد. پیشینه نظری و مفاهیم بنیادین پدیدارشناسی که در پژوهش مورد استفاده قرار گرفته و مرور پیشینه تجربی پژوهش در فصل دوم آورده شده است. در بخش نخست این فصل تحت عنوانِ “چیستی پدیدارشناسی” به طرح تاریخچهی پیدایش پدیدارشناسی و صورتبندی رویکردهای پدیدارشناختی خواهیم پرداخت که ضمن تعریف خودِ واژهی پدیدارشناسی وریشه های تاریخی آن، جایگاه پژوهش حاضر در میان نگاههای مختلف و متفاوت این مکتب مشخص خواهد شد؛ این بخش به ما میگوید که “کجای جریان پدیدارشناسی ایستادهایم! “
بخش آخر این فصل به مرور پیشینهی تجربی پژوهش اختصاص دارد. در این بخش، پژوهشهای داخلی و خارجی انجام شده به تفکیک اشاره خواهد شد و در پایانِ همان بخش، جدولی از خلاصه این پژوهشها ارائه گردیده که از آن در مقایسه با نتایج حاصل از این پایان نامه در فصل پنجم استفاده خواهد شد تا یافته های پایان نامهی حاضر، با سایر پژوهشهای مرتبط مقایسه گردد.
در فصل سوم به مبانی روششناسی پژوهش و نیز روش تحقیق پدیدارشناسانه خواهیم پرداخت. در این فصل روش تحقیق، روش انتخاب نمونهها ، نوع مصاحبه و گامهای پدیدارشناسی در تحلیل داده ها به تفصیل میآید.
یافته های این پژوهش که شامل۳۰ تم اصلی و۷۸ تم فرعی است و در ۷ خوشه طبقه بندی شده است، به تفصیل همراه با جداول نقل قول مشارکت کنندگان در فصل چهارم آورده شده و خلاصه یافته های پژوهش، بحث و نتیجه گیری در فصل پنجم پرداخته خواهد شد.
۱-۲ بیان مساله
ناباروری[۳] به «رخ ندادن حاملگی بهدنبال یک سال نزدیکی جنسی محافظت نشده (بدون استفاده از روشهای جلوگیری از حاملگی)»، گویند( بِرِک، ۲۰۰۷ :۱۰۹۰). بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی(WHO)، ناباروری در سراسر جهان بهطور تقریبی در ۸ تا ۱۲ درصد زوجهایی که در سن باروری (۱۵ تا ۴۹ سال) هستند وجود دارد. آماری که در مورد ناباروری زنان در آمریکا وجود دارد حاکی از آن است که «نرخ ناباروری زنان براساس داده های حاصل از “بررسی ملی رشد خانواده در ایالات متحده”، ۷/۱۳ درصد در سال ۱۹۸۸ بوده است که در مقایسه با آمارهای سالهای قبل، درصد زنان مبتلا به ناباروری اولیه[۴] بهطور قابل توجهی افزایش یافته است»(همان:۱۰۹۱). در مورد ایران نیز مطالعه سال ۲۰۰۰ که توسط سازمان بهداشت جهانی انجام شد، نرخ ناباروری در تهران را ۱۲ درصد گزارش کرد که نشاندهنده اهمیت پرداختن به موضوع ناباروری است.
زوج نابارور- به ویژه زنان- با فشار اجتماعی[۵] بسیار زیادی برای باروری و داشتن فرزند روبرو هستند. فشار نقش مادری، حتی شامل زنان شاغل با موقعیت شغلی و اجتماعی بالا نیز میشود به گونهای که آنان نیز مادری را مهمترین نقش اجتماعی خود میپندارند (رفعت جاه، ۱۳۸۳).
بنابراین مادری[۶] مهمترین نقشی تلقی میگردد که هر زن، میبایست در زندگی بر عهده گیرد به گونهای که زنان در جامعه، به مادر شدن مجبورند. فشار برای پذیرش نقش مادری به اندازهای شدید است که گویی زنی که مادر نیست، هویت جنسیتی[۷]اش دچار اختلال است. این وضعیت حکم مادری[۸] نامیده میشود. تا آنجا که طبق پژوهشهای انجام شده افرادی که به طور خودخواسته تصمیم میگیرند فرزندی نداشته باشند، به عنوان افرادی با سازگاری ضعیف و گمراه در نظر گرفته میشوند. (پترسون، ۱۹۸۳ به نقل از هاید،۲۰۰۸)
علل ابتلا به ناباروری، آسیب شناسی مسایل اجتماعی زنان نابارور، بررسی بیماریهای روانشناختی و به طور کلی سلامت روانی زنان نابارور و مشکلاتی از قبیل افسردگی که در میان زنان به واسطه درمان ناباروری شیوع دارد، فشار نقش[۹] در میان زنان نابارور، بررسی مشکلات اجتماعی زنانی که وارد فرایند درمان ناباروری شده اند و . موضوعاتی هستند که در مواجهه با پدیده ناباروری قابل طرح هستند که بعضاً در پژوهشهای قبلی مورد بررسی قرار گرفتهاند. اما موضوع پایان نامه حاضر هیچیک از این مسایل نیست!
از میان زنان نابارور که برای درمان به مراکز درمانهای پیشرفته مراجعه می کنند، زنانی هستند که به دلیل مشکلات تخمدان قادر به باروری با تخمکِ خود نیستند و از طرف تیم پزشکی، کاندید دریافت درمان تخمک اهدایی[۱۰] که از درمانهای باروری به کمک شخص سوم[۱۱] هستند.
محقق بر آن است ،”تجربه زیسته”[۱۲] زنان نابارور گیرنده تخمک اهدایی را با رویکرد پدیدار شناسی[۱۳] مورد بررسی قرار دهد. روش پدیدار شناسی میکوشد تا تجربیات انسان را در متن و زمینهای که در آن روی میدهد، توصیف نماید لذا قبل از فهم الگوهای رفتار و تعامل، باید پدیده ناباروری، دریافت تخمک اهدایی و اینکه زنان چه احساسی به آن دارند و چگونه آن را درک و تفسیر مینمایند شناخت و بررسی کرد. به این منظور باید به بررسی این زنان که به طور مستقیم پدیده مورد نظر را تجربه کرده اند، یعنی دارای تجربه زیسته هستند(که در تقابل با تجربه دست دوم است)، پرداخت. یعنی پرداختن به تجربه زندگی به همان صورتی که واقع شده است.(محمد پور، ۲۶۲:۱۳۸۹)
موضوع[۱۴] این پژوهش، زنانی هستند که در درمان ناباروری وارد شده اند و بایستی از درمان تخمک اهدایی استفاده کنند. این اشخاص زنانی هستند که به دلیل مشکلات تخمدان، سایر روشهای درمانی برای آنان پاسخگو نیست و آنها امکان بچه دار شدن با تخمک خود را نداشته و بنابراین به ناچار حلقهی اتصال ژنتیک آنان با جنین، به علت ورود شخص سوم (اهداکننده تخمک) گسسته میشود؛ زنان گیرنده تخمک اهدایی زنان ناباروری هستند که میخواهند به طریق بیولوژیک مادر شوند.[۱۵]
در مواجهه با پدیده ناباروری با یک جهان اجتماعی[۱۶] مواجهیم ولی به دنبال شناخت این جهان اجتماعی، مشخصهها و مسایل آن نیستیم بلکه این تجربهی زنان نابارور گیرنده تخمک اهدایی، از آن جهان اجتماعی است که برای ما مهم است.
به بیان دیگر، مسالهی ما در این پژوهش، بررسی پدیده[۱۷] ناباروری به مثابه بود[۱۸] نیست بلکه پدیدار[۱۹] ناباروری به مثابه نمود[۲۰] در ذهنیت زنان نابارور است.
در مطالعه پدیده ناباروری، مشاهده و مطالعه رفتارگرایانه[۲۱]ی زنان نابارور و نیز شناخت روابط عِلی میان ناباروری و سایر متغیرها از قبیل سن، میزان تحصیلات، خانواده، فرهنگ اقوام و . دارای یک پیش فرض متدولوژیک است: ابژه نسبت به پدیده ، خودآگاهی دارد. اما ما به دنبال عرصهای هستیم که در ناخودآگاه این افراد قرار دارد و دقیقا به همین دلیل است که در این پژوهش از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده میشود زیرا به دنبال آن هستیم که علاوه بر جنبه های خودآگاه، بدانیم که در ناخودآگاه زن نابارور نسبت به این مساله چه میگذرد؟
به طور مثال زنان نابارور در خانواده با مشکلاتی از قبیل زخم زبان اطرافیان به خصوص از جانب خانواده همسرانشان مواجهاند(میرزا نژاد، ۱۳۸۸). اینها جنبه هایی هستند که این زنان نسبت به آن آگاهی دارند! هدف پدیدار شناسی برگشت از مشاهده به یک قدم عقبتر و شناخت چیزهای کاملا بدیهی فرض شده است که وارد آگاهی[۲۲] نمیشوند. شناخت این مسایل با روش های مرسوم میسر نیست. بهطور مثال وقتی سخن از تجربه مادری است، در وهلهی اول با مفهوم بدیهی انگاشته شدهی غریزهی مادری یا عشق مادری مواجه هستیم. در حالیکه، تجربهی زیستهی مادری طبیعی با تجربهی زیستهی مادریِ اجتماعی ناشی از فرزند پذیری متفاوت است. در سنت پدیدار شناسی، این نگاه بدیهیانگارانه از مفهوم مادری را اصطلاحا اپوخه[۲۳] میکنیم. اپوخه اولین گام از تقلیل[۲۴] پدیدارشناسی است که در بخش نظری به تفصیل به توضیح آن خواهیم پرداخت.