۱-۷-۳- تعریف مفهومی کمالگرایی. ۱۵
۱-۷-۴- تعریف مفهومی مسئولیت پذیری. ۱۶
۱-۷-۵- تعریف مفهومی نگرانی. ۱۷
۱-۷-۶- تعریف مفهومی سبک رفتاری والدین. ۱۷
فصل دوم: ادبیات پژوهش
۲-۱- مقدمه. ۱۸
۲-۲- اختلال وسواسی- جبری ۱۸
۲-۳- رفتار اجبار وارسی ۲۰
۲-۳-۱- سببشناسی رفتار اجبار وارسی ۲۲
۲-۳-۲- مکانیسم خود- تداومبخش ۲۳
۲-۳-۳- استمرار رفتار اجبار وارسی ۲۴
۲-۴- اختلالات شخصیت ۲۶
۲-۴-۱- ارتباط بین OCD و OCPD . 28
۲-۴-۲- اختلال شخصیت وسواسی- جبری ۳۱
۲-۴-۳- ویژگیهای بالینی OCPD. 34
۲-۵- مدل شناختی OCD. 36
۲-۶- مفهوم مسئولیت پذیری ۴۰
۲-۷- مفهوم کمالگرایی ۴۲
۲-۷-۱- توسعه و تکوین کمالگرایی ۴۳
۲-۷-۲- دیدگاههای غالب کمالگرایی ۴۵
۲-۷-۳- پدیدهشناسی کمالگرایی در OCD 46
۲-۸- مفهوم نگرانی ۴۸
۲-۹- سبک رفتاری والدین. ۵۰
۲-۹-۱- ابعاد شیوه های فرزندپروری ۵۲
۲-۱۰- خلاصه فصل ۵۴
فصل سوم: روش پژوهش
۳-۱- مقدمه. ۵۸
۳-۲- طرح پژوهش. ۵۸
۳-۳- جامعه و نمونه آماری. ۵۸
۳-۴- روش نمونه گیری ۵۸
۳-۵- روش اجرا. ۵۸
۳-۶- ابزارهای پژوهش ۵۹
۳-۶-۱- سیاهه وسواس- اجبار مادزلی ۵۹
۳-۶-۲- پرسشنامه باورهای شخصی. ۵۹
۳-۶-۳- پرسشنامه کمالگرایی ۶۰
۳-۶-۴- پرسشنامه مسئولیت پذیری. ۶۱
۳-۶-۵- پرسشنامه نگرانی ۶۲
۳-۶-۶- پرسشنامه کمالگرایی والدین. ۶۲
۳-۷- روش تحلیل داده ها. ۶۳
۳-۸- خلاصه فصل . ۶۳
فصل چهارم: یافته های پژوهش
۴-۱- مقدمه. ۶۴
۴-۲- آمارههای توصیفی. ۶۴
۴-۳- تحلیل استنباطی ۶۵
۴-۳-۱- فرضیه۱: میزان کمالگرایی در OCPD بیشتر است. ۶۴
۴-۳-۲- فرضیه۲: میزان مسئولیت پذیری در OCPD بیشتر است. ۶۵
۴-۳-۳- فرضیه۳: میزان نگرانی در OCPD بیشتر است ۶۷
۴-۳-۴- فرضیه۴: سبک رفتاری والدین در OCPD سختگیرانه است. ۶۸
۴-۳-۵- فرضیه۵: میزان کمالگرایی در افراد مبتلا به رفتار اجبار وارسی بیشتر است ۶۹
۴-۳- ۶- فرضیه۶: میزان مسئولیت پذیری در افراد مبتلا به رفتار اجبار وارسی بیشتر است. ۷۱
۴-۳-۷- فرضیه۷: میزان نگرانی در افراد مبتلا به رفتار اجبار وارسی بیشتر است ۷۲
۴-۳-۸- فرضیه۸: سبک رفتاری والدین در افراد مبتلا به رفتار اجبار وارسی سختگیرانه است ۷۳
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه. ۷۵
۵-۲- بحث ونتیجه گیری. ۷۵
منابع. ۹۰
پیوستها
فهرست جداول
جداول صفحه
جدول ۲-۱- ملاکهای تشخیصیDSM-IV-TR برای اختلال شخصیت. ۲۸
جدول ۲-۲- ملاکهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلال شخصیت وسواسی-جبری. ۳۴
جدول ۴-۲-۱- ویژگیهای دموگرافیک شرکت کنندگان ۶۵
جدول ۴-۳-۱-۱-تحلیل رگرسیون OCPD بر اساس کمالگرایی ۶۴
جدول ۴-۳-۱-۲- تحلیل واریانس نمره رگرسیون OCPD بر اساس کمالگرایی ۶۴
جدول ۴-۳-۱-۳-ضرایب بتای متغیر کمالگرایی در OCPD 65
جدول ۴-۳-۲-۱-تحلیل رگرسیون OCPD بر اساس احساسمسئولیت. ۶۵
جدول ۴-۳-۲-۲-تحلیل واریانس نمره رگرسیون OCPD بر اساس احساسمسئولیت. ۶۶
جدول ۴-۳-۲-۳-ضرایب بتای متغیر احساسمسئولیت در OCPD. 66
جدول ۴-۳-۳-۱-تحلیل رگرسیون OCPD بر اساس نگرانی. ۶۷
جدول ۴-۳-۳-۲-تحلیل واریانس نمره رگرسیون OCPD بر اساس نگرانی. ۶۷
جدول۴-۳-۳-۳-ضرایب بتای متغیر نگرانی در OCPD. 67
جدول۴-۳-۴-۱- تحلیل رگرسیون OCPD بر اساس سبک رفتاری والدین ۶۸
جدول ۴-۳-۴-۲- تحلیل واریانس نمره رگرسیون OCPD بر اساس سبک رفتاری والدین ۶۸
جدول ۴-۳-۴-۳- ضرایب بتای متغیر سبک رفتاری والدین در OCPD 74
جدول۴-۳-۵-۱-تحلیل رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس کمالگرایی ۶۹
جدول۴-۳-۵-۲- تحلیل واریانس نمره رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس کمالگرایی ۷۰
جدول ۴-۳-۵-۳- ضرایب بتای متغیر کمالگرایی در رفتار اجبار وارسی. ۷۰
جدول۴-۳-۶-۱-تحلیل رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس مسئولیت پذیری ۷۱
جدول ۴-۳-۶-۲- تحلیل واریانس نمره رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس مسئولیت پذیری ۷۱
جدول ۴-۳-۶-۳- ضرایب بتای متغیر مسئولیت پذیری در رفتار اجبار وارسی ۷۱
جدول ۴-۳-۷-۱- تحلیل رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس نگرانی. ۷۲
جدول ۴-۳-۷-۲- تحلیل واریانس نمره رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس نگرانی. ۷۲
جدول ۴-۳-۷-۱- ضرایب بتای متغیر نگرانی در رفتار اجبار وارسی. ۷۳
جدول ۴-۳-۸-۱- تحلیل رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس سبک رفتاری والدین. ۷۳
جدول ۴-۳-۸-۲- تحلیل واریانس نمره رگرسیون رفتار اجبار وارسی بر اساس سبک رفتاری والدین ۷۴
جدول ۴-۳-۸-۳- ضرایب بتای متغیر سبکرفتاری والدین در رفتار اجبار وارسی ۷۴
فهرست اشکال
اشکال صفحه
دیاگرام ۲-۱- شدت و مدت وارسی ۲۳
دیاگرام ۲-۲- عواملی که سبب شکل گیری و تداوم رفتار اجبار وارسی میشوند. ۲۶
دیاگرام ۲-۳- مدل شناختی اختلال وسواسی ـ جبری. ۳۹
دیاگرام ۲-۴- تیپولوژی رفتار والدینی. ۵۳
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱-مقدمه
اختلال وسواسی-اجباری، یک اختلال اضطرابی ناتوان کننده[۱] است که تقریبا سه درصد از جمعیت را تحت تاثیر قرار میدهد ( کولاد[۲]ا، بلاند[۳] ونیومن، ۱۹۹۴؛ استین[۴]، فرود[۵]، اندرسون[۶]، و والکر[۷]، ۱۹۹۷؛ نقل از آبرامویتز[۸] و همکاران، ۲۰۰۹). این اختلال با وسواسها که به صورت افکار، تصاویر یا تکانههای که ناخواسته و استرس آمیزند و اعمال اجباری و یا فعالیتهای ذهنی که نوعاً به منظور کاهش اضطراب و یا جلوگیری از آسیبی که مربوط به وسواسها هستند، مشخص میشود (راچمن وشافرن[۹]، ۱۹۸۸؛ تالیس[۱۰]، ۱۹۹۵؛ نقل از آبرامویتز و همکاران، ۲۰۰۹). اختلال وسواسی-اجباری یک اختلال ناهمگن[۱۱] با زیرمجموعههای[۱۲] متفاوت است (هندرسون[۱۳] و پالارد[۱۴]، ۱۹۸۸؛ ماتیکس-کولیس[۱۵]، روساریو-کامپوس[۱۶]، لکمن[۱۷]، ۲۰۰۵؛ نقل از رادمسکی[۱۸] و همکاران، ۲۰۱۰). معمولترین زیرمجموعه آن با اجبارهای وارسی مشخص میشود، که در بیش از ۵۰ درصد بیمارانOCD اتفاق میافتد (هندرسون و پالارد، ۱۹۸۸؛ راسموسن[۱۹] و ایسن، ۱۹۸۸؛ استین و دیگران، ۱۹۹۷؛ نقل از رادمسکی و همکاران، ۲۰۱۰)، به علاوه ۱۵درصد جمعیت کلی اجبارهای وارسی سابکلینیکال[۲۰] در مطالعه فوآ وهمکاران (۲۰۰۵؛ نقل از رادمسکی و همکاران، ۲۰۱۰) وارسی شایعترین اجبار بود یعنی ۸/۲۸ درصد بیماران اجبار وارسی و ۵/۲۶ درصد بیماران اجبارهای شستشو، تمیز کردن، را گزارش کردند. افراد با اجبارهای وارسی، این فکر وسواسی را دارند که در انجام یک کار دچار اشتباه خواهند شد و یا کاری را به درستی انجام نخواهند داد، آنها نگران این هستند که این قصورشان موجب آسیب زدن به خودشان و یا دیگران خواهد شد. سپس آنها احساس اجبار برای وارسی می کنند که آیا در واقع کارشان انجام شده و یا آن را به درستی انجام دادهاند (مولر و رابرتز[۲۱]، ۲۰۰۵؛ راچمن وشافران، ۱۹۸۸؛ ودز[۲۲]، وویا[۲۳]، چامبلز[۲۴] و باین[۲۵]، ۲۰۰۲؛ نقل از رادمسکی و همکاران، ۲۰۱۰). گرشونی وهمکاران (۲۰۰۰) تفاوتهای شخصیتی گروهی از وارسیکنندهها را با سایر گروههای اضطرابی مورد بررسی قرار دادند. نتایج آنها نشان داد که وارسیکنندهها از ثباتهیجانی
کمتری برخوردار بوده و وجدان اخلاقی سختگیرتری داشتند. در اغلب اظهارات و تحقیقات بصورت مشترک گفته شده است کمالگرایی، انعطافناپذیری[۲۶]، تعصب، وجدان سختگیر، احساس گناه و مسئولیت که صفات اصلی بیماران وسواسی را تشکیل میدهد، در عین حال جزو مشخصههای اصلی و صفات محوری اختلال شخصیت وسواسی- اجباری نیز میباشد. راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی (انجمن روانپزشکی امریکا[۲۷]، ۱۹۹۴) اختلال شخصیت وسواسی- اجباری را به این صورت تعریف کرده است: الگوی نافذ[۲۸] اشتغال ذهنی با نظم وترتیب[۲۹]، کمالطلبی و کنترل روانی و بینفردی به بهای از دست دادن انعطافپذیری، صراحت و کارآیی[۳۰] که در اوایل بزرگسالی شروع میشود. همچنین در این راهنما ملاک دوم تشخیصی به کمالطلبی، ملاک چهارم به انعطافناپذیری در اموراخلاقی، ملاک ششم به مشخصه تردید و ملاک هشتم به سرسختی و عدم انعطاف بطور مستقیم مربوط هستند. سایر ملاکهای تشخیصی نیز به نوعی با چهار ویژگی فوق در ارتباط هستند. کاپلان وسادوک (۲۰۰۳) نیز خصوصیات اصلی این اختلال را الگوی نافذ کمالطلبی و انعطافناپذیری میدانند. به همین خاطر، بعضی از محققان پیش بینی کردهاند که بین این اختلال شخصیت و اختلال وسواسی- اجباری احتمالاً رابطهای ویژه برقرار است (به عنوان مثال کروج مالیک و منزیس[۳۱]، ۲۰۰۳). مطالعات خانوادگی نیز از وجود ارتباط میان این دو اختلال حمایت می کنند. برای مثال چندین مطالعه اولیه، فراوانی زیاد صفات اختلال شخصیت وسواسی-اجباری را در والدین کودکان مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری گزارش کردهاند (لنان و همکاران، ۱۹۸۹؛ سودو وهمکاران،۱۹۸۹؛ کولز وهمکاران، ۲۰۰۸؛ نقل از نوعی و همکاران، ۱۳۸۹). از طرفی بررسی رابطه بین اختلال شخصیت وسواسی-اجباری و اختلال وسواسی-اجباری همواره مجادله برانگیز بوده است. به عنوان مثال گیبس و اولتمن[۳۲] (۱۹۹۵) نشان دادند که اختلال شخصیت وسواسی-اجباری با زیر گروه وارسی اختلال وسواسی-اجباری در ارتباط است. از سویی، بعضی محققین اعلام کردهاند که هر چند صفات شخصیتی وسواسی-اجباری در نزد مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری فراوانتر از سایر مردم است، اما این بیماران بیشتر از جمعیت عادی دچار اختلال شخصیت وسواسی-اجباری نمیشوند (استکتی[۳۳]،۱۹۹۳؛ بلک وهمکاران، ۱۹۹۲). جنایک (۱۹۹۱؛ نقل از منزیس و داسیلوا[۳۴]، ۲۰۰۳) به این نکته اشاره می کند که دو اختلال به صورت متفاوتی به درمان پاسخ نشان می دهند و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری به صورت جزئی ممکن است به درمانهای رفتاری پاسخ نشان دهد. علاوه بر مباحثات نظری بسیار در زمینه ارتباط بین اختلال وسواسی-اجباری و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری، حجم فزایندهای از پژوهشها نیز همبودی زیادی میان دو اختلال را آشکار می کنند. برای مثال مطالعات اخیر با بهره گرفتن از معیارهای تشخیصیDSM-IV، نرخ همبودی اختلال شخصیت وسواسی-اجباری را در مبتلایان به اختلال وسواسی-اجباری در حدود ۲۳ تا ۳۲ درصد بر آورد کردهاند (آلبرت، مینا، فرنر، بگتو، ۲۰۰۴؛ پینتو-گویا، گاستیلها، گالهاردو و کانها، ۲۰۰۶؛ ساموئلز و همکاران، ۲۰۰۰؛ کولز، پینتو، مانکبو، راسموسن، ایسن، ۲۰۰۸؛ نقل از نوعی و همکاران، ۱۳۸۹).
۱-۲-بیانمساله
اختلال وسواسی-جبری بوسیله افکار مزاحم، تکراری و استرسزا (وسواسها[۳۵])، و اعمال اجباری[۳۶] که به منظور کاهش استرس و یا جلوگیری از آسیبی که مربوط به وسواسها است، مشخص میشود ( انجمن روانپزشکی امریکا، ۱۹۹۴). معمولاً در کودکی یا اوایل بزرگسالی آغاز میشود و غالباً با سیر مزمن خود تاثیر منفی شدیدی بر کارکرد روانی-اجتماعی و شغلی بیمار دارد ( پاین و مک کلور، ۲۰۰۵؛ کلارک، ۲۰۰۰؛ نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵). یکی از ناتوانکنندهترین اختلالات اضطرابی است واز سوی سازمان بهداشت جهانی، علت اصلی ناتوانی برآورد شده است (مورای و لوپز، ۱۹۹۶؛ نقل از کولز-ماتیکس، ۲۰۰۵). دو رویکرد عمده در سببشناسی[۳۷] و درمان اختلال وسواسی-جبری وجود دارد. یکی از این رویکردها، رویکرد روانشناختی است. براساس این دیدگاه OCD اساساً اختلالی در پردازشهای شناختی است، که در آن اشخاص افکار، عقاید، تجسمها، و تکانههای مزاحمی را تجربه می کنند که در آنها ایجاد تشویش کرده و حذفشان مشکل میباشد. توجه به این امر مهم است که افکار مزاحم توسط ۸۰ الی ۹۹% انسانها گزارش میشود و بنابراین، این پدیده روانی باید طبیعی تلقی گردد (بعنوان مثال، ادوارد[۳۸]، و دیکرسون[۳۹]، ۱۹۸۷؛ نیلر[۴۰]، و بک، ۱۹۹۰؛ پارکینسون[۴۱] و راچمن، ۱۹۸۱؛ راچمن و دسیلوا، ۱۹۸۷؛ نقل از استکتی، ۱۳۷۶). به هرحال، در مبتلایان به اختلال وسواسی، افکار مزاحم تشویش بیشتری ایجاد کرده و در مقابله با آن دچار مشکل بیشتری هستند (راچمن و دسیلوا، ۱۹۸۷؛ نقل از همان). مک فال[۴۲] و ولرشیم[۴۳] (۱۹۹۷) بر باورهای نادرست بیماران وسواسی-اجباری تاکید کردهاند به ویژه این فکر که انسان باید در همه زمینهها شایستگی داشته و ناکامی در جامه عمل پوشاندن بر عقاید کمالگرایانه باید تنبیه گردد. چنین باورهای اشتباه که آنها مطرح کردهاند منجر به ادراک نادرست تهدید شده و موجب ترس و نگرانی در مورد انجام دقیق اعمال میگردد ( رید[۴۴]، ۱۹۸۵؛ نقل از استکتی، ۱۳۷۶).
چندین نوع از خطاهای شناختی یا عقاید غیر منطقی که در بیماران وسواسی تا به حال شناخته شده اند، عبارتند از :
۱-خطر/ آسیب – برآورد افراطی خطر یا آسیب، حالت منفی شدید در ارتباط با آسیب و ترس از خطر.
۲-شک / عدم یقین /تصمیم گیری-ادراکها و حافظه شک آلود، مشکل در تصمیم گیری یا تایید آنها، مشکل در طبقه بندی و تمایز.
۳-کمالگرایی – نگرشهای کمالگرایانه
۴-احساس گناه/ مسئولیت/ شرم-احساس مسئولیتافراطی، احساس گناه، شرم درباره افکار یا رفتارها.
۵-تعصب / اخلاق – نگرشهای اخلاقی، قواعد تعصب آمیز (از قبیل عقاید و اعمال مذهبی).
کمالگرایی [۴۵]در سببشناسی، نگهداری و دوره بالینی آسیبشناسیهای روانی ویژه نقش مهمی را بازی می کند ( شفران و همکاران، ۲۰۰۲؛ نقل از محمود علیلو، ۱۳۸۵). تعاریف مختلفی از کمالگرایی وجود دارد، در اصطلاح کمالگرایی به آرزوی شخص جهت دستیابی به معیارهای بالای عملکرد از یکسو و ارزیابیهای انتقادی بیجهت از عملکردهای خویشتن از سوی دیگر اشاره دارد (فروست وهمکاران، ۱۹۹۰؛ نقل از همان). علیرغم اینکه خیلی از محققان به نقش کمالگرایی در آسیبشناسی روانی تاکید کردهاند ولی تحقیقات کمی درباره آن صورت گرفته است (آنتونی[۴۶] و همکاران، ۱۹۹۸). با این همه اکنون کمالگرایی با اختلالاتی همچون بیاشتهایی عصبی، افسردگی، اختلال وسواسی-اجباری و اختلال شخصیت وسواسی-اجباری و پرخوری روانی مرتبط دانسته شده است (شفران و همکاران، ۲۰۰۲؛ نقل از محمود علیلو، ۱۳۸۵). رومه و همکاران (۱۹۹۵) معتقدند که کمالگرایی در توسعه و شکل گیری اختلال وسواسی-اجباری شرط لازم ولی ناکافی است. نظریهپردازان متعلق به دیدگاههای نظری مختلف در این نکته که بیماران وسواسی-اجباری به شدت کمالگرا بوده و از خطر کردن در هراسند، اتفاقنظر دارند (فروست و همکاران، ۱۹۹۳). در نظریه های شناختی اختلال وسواسی-اجباری فرض شده است که کمالگرایی با انواع ویژهای از وسواسها ارتباط دارد (مک فال و ولرشیم، ۱۹۹۷؛ نقل از آنتونی و همکاران، ۱۹۹۸). گرشونی و شر[۴۷] (۱۹۹۵؛ نقل از فروست واستکتی، ۱۹۹۷) دریافتند که وارسیکنندهها[۴۸] در مقایسه با سایر اشکال وسواس نمرات بیشتری را در آزمونهای کمالگرایی به
مطلب دیگر :
دانلود رایگان پایان نامه حقوق درباره حقوق بشر
دست میآورند. این محققان معتقدند که کمالگرایی به وارسیکنندهها کمک می کند تا کنترل بیشتری را بر حوادث بیرونی و زندگی خود داشته باشند. تالیس (۱۹۹۶؛ نقل از فروست[۴۹] واستکتی، ۱۹۹۷) از طبقه خاصی از اجبارهای شستشو[۵۰] صحبت کرده است که در آن رفتار شستشو به عنوان نتیجه عقاید کمالگرایانه و با هدف کاملترین حالت پاکی صورت میگیرد. گرشونی و شر (۱۹۹۵، نقل از گرشونی و همکاران،۲۰۰۰) دریافتند که افراد مضطرب تمایلات کمالگرایانه بیشتری را از افراد غیرمضطرب داشتند و وقتی اجبارهای وارسی با سایر گروههای اضطرابی مقایسه شد، مشخص شد که این اشخاص از کمالگرایی و نگرانی بیشتری نسبت به بقیه گروههای اضطرابی در رنج بودند. آنها همچنین دریافتند که وارسیکنندهها از سایر اشکال اختلال وسواسی-اجباری نیز کمالگراتر ونگرانتر بودند. نظریهپردازان متعلق به دیدگاههای نظری مختلف در این نکته که بیماران وسواسی-اجباری به شدت کمالگرا بوده و از خطر کردن در هراسند، اتفاقنظر دارند (فروست و همکاران، ۱۹۹۳). با توجه به آنکه از کمالگرایی به عنوان یک صفت خاموش در شکل گیری و تداوم اختلالات اضطرابی یاد شده (گرشونی و شر، ۲۰۰۲) و الگوهای رفتار والدینی در ایجاد این نگرش با اهمیت تلقی گشته است ( به عنوان مثال، فروست وهمکاران، ۱۹۹۱) و همچنین به عنوان یکی از نشانه های تشخیص اختلال شخصیت وسواسی-اجباری درDSM–IV مورد استفاده قرار گرفته است، بعضی از محققین معتقدند که والدین بیماران وسواسی-اجباری دارای ویژگیهای شخصیتی هستند که ممکن است در آینده به ظاهر شدن نشانه های وسواسی-اجباری در فرزندان آنها بیانجامد (هونجو[۵۱] و همکاران، ۱۹۸۹؛ نقل از فروست وهمکاران، ۱۹۹۳). بسیاری از نظریهپردازان، تحول کمالگرایی را محصول تعاملهای کودکان با والدین خود در نظر گرفتهاند (برنز[۵۲]، ۱۹۸۰؛ دریکول، ۱۹۸۲؛ پاچت، ۱۹۸۴) و معتقدند والدین انتقادگر و متوقع ممکن است از طریق انتقاد مستقیم و یا براساس وضع معیارها و انتظارهای بالا نه تنها تمایل به کمالگرایی را در فرزندان افزایش دهند (پاچت، ۱۹۸۴) بلکه به شکل گیری کمالگرایی سازشنایافته در فرزندان خود کمک کنند ( رایس، اشبی وپرسر، ۱۹۹۶؛ فلت[۵۳]، هویت[۵۴] وسینگر، ۱۹۹۵). بسیاری از پژوهشگرانی که والدین بیماران وسواسی-اجباری را مورد بررسی قرار دادهاند آنها را بصورت افرادی کمالگرا (راسموسن[۵۵] و سانگ[۵۶]، ۱۹۸۶؛ هوور[۵۷] و اینسل[۵۸]، ۱۹۸۴؛ نقل از فروست و همکاران، ۱۹۹۱)، و متوقع[۵۹] و انتقادی[۶۰]( استکتی، گرایسون[۶۱] و فوآ، ۱۹۸۵) توصیف کردهاند. شواهد نشان می دهند که وجود الگوهای کمالگرایانه در والدین، همین الگوها را در فرزندان پرورش میدهد. فروست و همکاران (۱۹۹۱) مولفههای مرتبط با مفهوم کمالگرایی را در والدین بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری مورد بررسی قرار دادهاند و دریافتند که تمامی مولفههای کمالگرایی از قبیل متوقع بودن و القایگناه، در والدین بیماران وسواسی-اجباری وجود دارد. در کل نتایج آنها نشان داد که مادران بیماران وسواسی-اجباری متعصب، القاکننده گناه، متوقع، کمعاطفه و کنترل کننده میباشند. پدران این بیماران نیز بیشمحافظتکننده، کمعاطفه و غیرحمایتکننده هستند. فروست وهمکاران (۱۹۹۳) همچنین در یک مطالعه دیگر دریافتند که محافظت افراطی اصلیترین ویژگی بود که افراد دارای افکار وسواسی-اجباری غیربالینی برای توصیف رفتار والدین خود از آن استفاده کردند. گیبس و اولتمن (۱۹۹۵) مادران بیماران وارسیکننده را به عنوان افرادی باریکبین، خردهگیر و متوقع توصیف نمودند. آنها معتقدند که این الگوی مادری، کودکی را پدید میآورد که مرتبا نگران ارتکاب اشتباه از جانب خودش است.
از جمله ویژگیهای شخصیتی که اگر در حد افراط و به شکل غیر منطقی در افراد وجود داشته باشد شخص را برای ابتلا به وسواس مستعد میسازد، مسئولیت پذیری[۶۲] است. مسئولیت پذیری یک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیتهایی که بر عهدهاش گذاشته شده است، میباشد و از درون فرد سرچشمه میگیرد ( نقل از کیانپور و همکاران، ۱۳۸۹). طی دههی گذشته مفهوم مسئولیت پذیری افراطی توجه عمدهای را در آسیبشناسی OCDبه خود جلب کرده است ( راچمن، ۱۹۹۳؛ رومه و همکاران، ۱۹۹۴؛ نقل از محمدی، تاریخ، ؟). نظریه رفتاری-شناختی دلالت بر این دارد که افراد با اختلال وسواسی-اجباری ادراک کاذب مسئولیت پذیری در مورد آسیب زدن به خود و یا دیگران دارند (راچمن، ۱۹۹۳؛ سالکوسکیس[۶۳]، ۱۹۸۵؛ ریچارد، و فرستر، ۱۹۹۵؛ سالکوسکیس و دیگران، ۲۰۰۰؛ نقل از رادمسکی و همکاران، ۲۰۱۰ ). داده های بهدست آمده موافق با این فرضیه است که افکار مرتبط با مسئولیت پذیری در آسیب رساندن یا جلوگیری از آن به خود یا دیگران نقش اصلی را درتداوم و توسعه اجبار وارسی و دیگر اشکال رفتار خنثیسازی درOCD بازی می کند. این افراد اغلب احساس مسئولیت برای امکان پیامدهای منفی که مرتبط با وسواسهایشان است دارند، که منجر به استرسهای قابل توجه و رفتارهای خنثیسازی[۶۴] میشود. مطالعاتی که در آن دانشجویان دواطلب شرکت داشتند، این نتیجه به دست آمد که ادراک کاذب مسئولیت پذیری به طور معنیداری با علائم اختلال وسواسی-اجباری همبسته است (فریستون[۶۵]، داگاس[۶۶]، لتارت، و لادوسور[۶۷]، ۱۹۹۵؛ ویلسون و چامبلس، ۱۹۹۹؛ نقل از رادمسکی و همکاران، ۲۰۱۰)، و اینکه دستکاری ادراک کاذب مسئولیت پذیری اضطراب را افزایش میدهد و رفتارهای وارسی را فرا میخواند ( لادوسور و همکاران، ۱۹۹۵؛ نقل از همان). فریستون، لادوسر، تیمبر و گاگنون[۶۸] (۱۹۹۲؛ نقل از استکتی، ۱۳۷۶) پیشنهاد کردند که احساسمسئولیت ادراک شده و احساسگناه با فعالیتهای اجباری آزمودنیهای غیربالینی در ارتباط است. موضوع اصلی در الگوی شناختی سالکووسکیس، ارزیابی نادرستی است که باعث میشود شخص احساس مسئولیت پذیری اغراقآمیزی نسبت به رویدادهای که به خود شخص یا دیگران آسیب میرساند، داشته باشد. تصور میشود این ارزیابیهای نادرست از فرضهای ناسازگاری ناشی میشوند که در طی زندگی آموخته شده اند ( رکتور، ۲۰۰۱؛ کلارک، ۲۰۰۴ الف؛ نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵). تجارب اولیه زندگی و تجربه همزیستی با والدین به شکل گیری ساختار ناکارآمدی از خود و نوعی از جهانبینی میانجامد که فرد را مستعد وسواس می کند ( دورون و کریوس، ۲۰۰۵؛ نقل از همان). در مطالعهای، اثر کمالگرایی واحساس مسئولیت اغراقآمیز در رفتارهای وارسی بررسی شد، در این مطالعه آزمودنیهای که احساس مسئولیت بیشتری داشتند، در مقایسه با گروه دارای احساسمسئولیت کمتر رفتارهای وارسی بیشتری را بروز دادند. گروهی از آزمودنیها دارای احساسمسئولیت زیاد که کمالگرایی بیشتری داشتند، بعد از انجام تکالیف مسئولیت بیشتری را درباره پیآمدهای منفی آن تکلیف گزارش کردند. نتایج این مطالعه نشان میدهد که گرایشهای کمالگرایانه زیاد می تواند افراد را مستعد برآورد بیش از حد مسئولیت ادراک شده درباره رویدادهای منفی کنند (بوشار[۶۹]، رومه[۷۰] ولادوسور، ۱۹۹۹، نقل از توکلی و قاسمزاده، ۱۳۸۵).
[۱]- disabling
[۲]-kolada
[۳] -Beland
[۴]-Stein
[۵]-Frode
[۶]-Anderson
[۷]-Walker
[۸]-Abramowitz
[۹]- Rachman & Shafran
[۱۰]- Tallis
[۱۱]-heterogenous
[۱۲]- subtypes
[۱۳]-Handerson
[۱۴]-Palard
[۱۵]- Mataix- colis
[۱۶]- Rosario- Campose
[۱۷]- Leckman
[۱۸]- Radomsky
[۱۹] -Rasmussen
[۲۰]-subclinical
[۲۱]-Roberts
[۲۲]- Woods
[۲۳]-Woovia
[۲۴]-Chambelse
[۲۵]-Bine
[۲۶]- rigidly
[۲۷]- American Psychiatric Association
[۲۸]- pervasive
[۲۹]- neatness