۲-۱) مقدمه. ۲۱
۲-۲) دیدگاههای نظری ۲۲
۲-۲-۱) دیدگاه روان تحلیلگری ۲۲
۲-۲-۲) دیدگاه رفتاری ۲۴
۲-۲-۳) مدل شناختی ۲۶
۲-۲-۳-۱) مدل شناختی کار. ۲۷
۲-۲-۳-۲) مدل مکفال و ولرزهایم. ۲۷
۲-۲-۳-۳) مدل شناختی رفتاری سالکووسکیس. ۲۸
۲-۲-۴) مدل فراشناختی ۳۰
۲-۲-۵) مدل زیستی ۳۱
۲-۲-۵-۱) ساختارهای مغزی ۳۲
۲-۲-۵-۲) انتقال دهندههای عصبی ۳۲
۲-۲-۵-۳) هورمونها ۳۳
۲-۲-۶) نظریهی سیستمهای مغزی رفتاری ۳۴
۲-۲-۶-۱) مدل اول گری ۳۴
۲-۲-۶-۲) مدل دوم گری ۳۷
۲-۲-۶-۳) مدل سوم گری ۳۸
۲-۲-۷) عاطفه، هیجان، خلق. ۴۱
۲-۲-۷-۱) عاطفه مرکزی ۴۱
۲-۲-۷-۲) هیجان. ۴۱
۲-۲-۷-۳) خلق. ۴۲
۲-۲-۸) نظریهی داروین ۴۳
۲-۲-۹) مدل دو عاملی عاطفه. ۴۴
۲-۲-۱۰) زیرگروههای اختلال وسواسی جبری ۴۶
۲-۲-۱۱) سیر و دوره های اختلال وسواسی جبری ۴۸
۲-۳) پژوهشهای صورت گرفته. ۴۹
۲-۳-۱) مطالعات شیوعیابی اختلال وسواسی جبری ۴۹
۲-۳-۲) نواحی مغزی و انتقال دهندههای عصبی ۵۲
۲-۳-۳) تفاوتهای جنسی ۵۶
۲-۳-۴) تفاوت نواحی مغزی در ابعاد اختلال وسواسی جبری ۵۸
۲-۳-۵) ساختارهای زیستی اختلال وسواسی جبری و سیستمهای مغزی رفتاری ۶۰
۲-۳-۶) ارتباط سیستمهای مغزی رفتاری با اختلالات روانی ۶۱
۲-۳-۷) همایندی اختلالات روانشناختی با اختلال وسواسی جبری۶۸
۲-۳-۸) ارتباط سیستمهای مغزی رفتاری با اختلال وسواسی جبری ۷۰
۲-۳-۹) ترس و اضطراب و اختلال وسواسی جبری ۷۲
۲-۳-۱۰) عواطف و سیستمهای مغزی رفتاری ۷۷
۲-۳-۱۱) عواطف و اختلالات روانشناختی ۷۸
۲-۳-۱۲) ویژگیهای شخصیتی و اختلال وسواسی جبری ۷۹
۲-۳-۱۳) مسئولیت پذیری در اختلال وسواسی جبری ۸۲
۲-۳-۱۴) ویژگیهای شناختی افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری ۸۴
۲-۳-۱۵) نقش رویدادهای زندگی در اختلال وسواسی جبری ۸۸
۲-۳-۱۶) روشهای درمان اختلال وسواسی جبری ۸۸
۲-۴) نتیجه گیری ۹۰
فصل سوم (روششناسی پژوهش)
۳-۱) روش. ۹۱
۳-۱-۱) نوع مطالعه. ۹۱
۳-۱-۲) جامعه، نمونه، روش نمونه گیری ۹۱
۳-۱-۳) ابزارها ۹۲
۳-۱-۳-۱) مقیاس ابعادی وسواسی جبری ۹۲
۳-۱-۳-۲) فرم بلند فهرست عاطفهی مثبت و منفی ۹۳
۳-۱-۳-۳) مقیاس سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری ۹۳
۳-۱-۴) روش اجرا ۹۴
۳-۱-۵) تحلیل دادهها ۹۵
فصل چهارم ( تجزیه و تحلیل)
۴) نتایج ۹۶
۴-۱) تحلیلهای مقدماتی ۹۶
۴-۱-۱) توزیع طبیعی و اصلاح داده های دور افتاده. ۹۶
۴-۱-۲) بررسی خطی بودن روابط ۱۰۳
۴-۲) آمار توصیفی ۱۰۷
۴-۳) اهداف جانبی پژوهش. ۱۱۰
۴-۳-۱) بررسی ساختار عاملی فرم بلند آزمون عاطفهی مثبت و عاطفهی منفی ۱۱۰
۴-۳-۲) ساختار عاملی آزمون سیستم فعالساز رفتاری/ سیستم بازداری رفتاری ۱۱۵
۴-۳-۳) ساختار عاملی آزمون نشانه های ابعادی وسواسی جبری ۱۱۷
۴-۴)آزمون فرضیه ها ۱۱۹
۴-۴-۱) تأثیر سیستمهای مغزی رفتاری بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری ۱۱۹
۴-۴-۱-۱) سئوال پژوهشی ۱:آیا سیستم رویآوری رفتاری بر نشانههای وسواسی جبری اثر دارد؟. ۱۱۹
۴-۴-۱-۲) سئوال پژوهشی ۲: آیا سیستم بازداری رفتاری بر نشانههای وسواسی جبری اثر دارد؟. ۱۲۰
۴-۴-۱-۳سئوال پژوهشی ۳: آیا سیستم جنگ/گریز/ بهت بر نشانههای وسواسی جبری اثر دارد؟. ۱۲۱
۴-۴-۱-۳) نقش میانجیگرانهی سیستم بازداری رفتاری در اثر سیستم جنگ/ گریز/ بهت بر نشانه های وسواسی جبری ۱۲۲
۴-۴-۲)تأثیر عواطف مثبت و منفی بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری ۱۲۳
۴-۴-۲-۱)سئوال پژوهشی ۴: آیا عاطفهی مثبت بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری اثر دارد؟. ۱۲۴
۴-۴-۲-۲) فرضیهی اول پژوهشی: عاطفهی منفی بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری اثر مثبت دارد. ۱۲۴
۴-۴-۳) تأثیر سیستمهای مغزی رفتاری بر ابعاد چهارگانهی وسواسی جبری ۱۲۶
۴-۴-۳-۱) سئوال پژوهشی ۶: آیا سیستم رویآوری رفتاری بر بعد آلودگی/ تمیزی اثر دارد؟. ۱۲۶
۴-۴-۳-۲) سئوال پژوهشی ۷:آیا سیستم بازداری رفتاری بر بعد آلودگی/ تمیزی اثر دارد؟. ۱۲۶
۴-۴-۳-۳) سئوال پژوهشی ۸:آیا سیستم جنگ/ گریز/ بهت بر بعد آلودگی/ تمیزی اثر دارد؟. ۱۲۷
۴-۴-۳-۴) نقش میانجیگرانهی سیستم بازداری رفتاری در اثر سیستم جنگ/ گریز/ بهت بر بعد آلودگی/ تمیزی ۱۲۸
۴-۴-۳-۵) سئوال پژوهشی ۹: آیا سیستم رویآوری رفتاری بر بعد مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن اثر دارد؟. ۱۲۸
۴-۴-۳-۶) سئوال پژوهشی ۱۰: آیا سیستم بازداری رفتاری بر بعد مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن اثر دارد؟. ۱۲۸
۴-۴-۳-۷) سئوال پژوهشی ۱۱: آیا سیستم جنگ/ گریز/ بهت بر بعد مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن اثر دارد؟. ۱۲۹
۴-۴-۳-۸) سئوال پژوهشی ۱۲: آیا سیستم رویآوری رفتاری بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثیساز اثر دارد؟. .۱۳۰
۴-۴-۳-۹) سئوال پژوهشی ۱۳:آیا سیستم جنگ/ گریز/ بهت بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثیساز اثر دارد؟. ۱۳۰
۴-۴-۳-۱۰) سئوال پژوهشی ۱۴:آیا سیستم بازداری رفتاری بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثیساز اثر دارد؟. ۱۳۱
۴-۴-۳-۱۱) اثر تعاملی سیستم جنگ/ گریز/ بهت و سیستم بازداری رفتاری بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثی کننده ۱۳۲
۴-۴-۳-۱۲) سئوال پژوهشی ۱۵:آیا سیستم رویآوری رفتاری بر بعد تقارن/ نظم و ترتیب اثر دارد؟. ۱۳۳
۴-۴-۳-۱۳) سئوال پژوهشی ۱۶:آیا سیستم جنگ/ گریز/ بهت بر بعد تقارن/ نظم و ترتیب اثر دارد؟. ۱۳۳
۴-۴-۳-۱۴)آیا سیستم بازداری رفتاری بر بعد تقارن/ نظم و ترتیب اثر دارد؟. ۱۳۴
۴-۴-۴) تأثیر عاطفهی مثبت و عاطفهی منفی بر ابعاد چهارگانهی وسواسی جبری ۱۳۵
۴-۴-۴-۱) سئوال پژوهشی ۱۶:آیا عاطفهی مثبت بر بعد آلودگی/ تمیزی اثر دارد؟. ۱۳۵
۴-۴-۴-۲) فرضیهی پژوهشی ۲: عاطفهی منفی بر بعد آلودگی/ تمیزی اثر مثبت دارد. ۱۳۵
۴-۴-۴-۳) سئوال پژوهشی ۱۷: آیا عاطفهی مثبت بر بعد مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن اثر دارد؟. ۱۳۶
۴-۴-۴-۴) فرضیهی ۳: عاطفهی منفی بر بعد مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن اثر مثبت دارد. ۱۳۶
۴-۴-۴-۵) سئوال پژوهشی ۱۸: آیا عاطفهی مثبت بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثی کننده اثر دارد؟. ۱۳۷
۴-۴-۴-۶) فرضیهی ۴: عاطفهی منفی بر افکار ناخواسته/ افکار خنثی کننده اثر مثبت دارد. ۱۳۷
۴-۴-۴-۷) سئوال پژوهشی ۱۹: آیا عاطفهی مثبت بر بعد تقارن / نظم و ترتیب اثر دارد؟. ۱۳۸
۴-۴-۴-۸) فرضیهی ۵: عاطفهی منفی بر بعد تقارن / نظم و ترتیب اثر مثبت دارد. ۱۳۸
۴-۴-۵) اثر سیستمهای مغزی رفتاری بر عواطف مثبت و منفی ۱۳۹
۴-۴-۵-۱) فرضیهی ۶: سیستم رویآوری رفتاری برعاطفهی مثبت اثر مستقیم دارد. ۱۳۹
۴-۴-۵-۲) فرضیهی ۷: سیستم بازداری رفتاری برعاطفهی منفی اثر مستقیم دارد. ۱۴۰
۴-۴-۵-۳) فرضیهی ۸: آیا سیستم جنگ/گریز/بهت بر عاطفهی منفی اثر دارد؟. ۱۴۱
۴-۴-۵-۴) سئوال پژوهشی ۲۰:آیا سیستم رویآوری رفتاری بر عاطفهی منفی اثر دارد؟. ۱۴۲
۴-۴-۵-۵)سئوال پژوهشی ۲۱:آیا سیستم بازداری رفتاری بر عاطفهی مثبت اثر دارد؟. ۱۴۳
۴-۴-۵-۶) سئوال پژوهشی ۲۲:آیا سیستم جنگ/ گریز/ بهت بر عاطفهی مثبت اثر دارد؟. ۱۴۳
۴-۴-۶) اثر سیستمهای مغزی رفتاری و عاطفی بر نشانه های وسواسی جبری و ابعاد آن. ۱۴۴
۴-۴-۶-۱) اثر میانجیگرانهی عاطفهی منفی در ارتباط سیستم بازداری رفتاری و نشانه های ابعادی وسواسی جبری ۱۴۴
۴-۴-۶-۲) نقشمیانجیگرانهی خردهمقیاسهایعاطفهی منفیدراثرسیستمبازداریوجنگ/گریز/بهتبرنشانه های وسواس ۱۴۷
۴-۴-۶-۳) مدل ۱۷: نقش میانجیگرانهی عاطفهی منفی در اثر سیستم بازداری بر ابعاد چهارگانهی وسواسی جبری ۱۴۸
۴-۴-۶-۴)مدل ۱۸: نقشمیانجیگرانهیخردهآزمونهایعاطفهیمنفیدر اثرسیستمهایمغزیرفتاریبرابعادچهارگانهیوسواسی. ۱۵۱
۴-۵) خلاصه نتایج ۱۵۲
فصل پنجم(بحث و نتیجه گیری)
۵-۱) بحث و نتیجهگیری ۱۵۴
۵-۲) محدودیتهای پژوهش. ۱۷۵
۵-۳) پیشنهادات پژوهشی ۱۷۶
۵-۴) پیشنهادات کاربردی ۱۷۷
منابع
منابع فارسی ۱۷۸
منابع انگلیسی ۱۸۱
پیوست
الف) فرم بلند فهرست عاطفهی مثبت و منفی(PANAS-X) 208
ب) مقیاس سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری (BAS/BIS) 209
ج) مقیاس ابعادی وسواسی جبری (DOCS) 210
فهرست جداول
جدول ۳-۱) میانگین و انحرافاستاندارد سن گروه نمونه به تفکیک جنسیت .۹۱
جدول ۴-۱) آزمون کالموگروف-اسمیرنوف برای بررسی معناداری توزیع نمرات متغیرهای اصلی پژوهش.۹۷
جدول ۴-۲) میانگین و انحرافاستاندارد عاطفهی مثبت و خردهآزمونهای آن در آزمونPANAS-X 107
جدول ۴-۳) همبستگی عاطفهی مثبت و خردهآزمونهای آن در آ زمونPANAS-X 107
جدول ۴-۴) میانگین و انحرافاستاندارد عاطفهی منفی و خردهآزمونهای آن در آزمونPANAS-X 108
جدول ۴-۵) همبستگی عاطفهی منفی و خردهآزمونهای آن در آ زمونPANAS-X 108
جدول ۴-۶) میانگین و انحرافاستاندارد نشانه های وسواسی جبری و خردهآزمونهای آن.۱۰۹
جدول ۴-۷) همبستگی نشانه های وسواسی جبری و ابعاد چهارگانهی آن ۱۰۹
جدول ۴-۸) ضرایب همبستگی مقیاسهای مورد مطالعه .۱۱۰
جدول ۴-۹) خلاصهی آمارههای خوبی برازش مدلهای ارائه شده برای آزمونهای به کار رفته در پژوهش.۱۱۲
جدول ۴-۱۰) آمارههای خوبی برازش مدلهای اثر سیستمهای مغزی رفتاری بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری۱۲۱
جدول ۴-۱۱) آزمون سوبل برای بررسی نقشمیانجیگرانهیسیستمبازداریرفتاریبیناثرسیستمجنگ/گریز/بهت بر وسواس۱۲۲
جدول ۴-۱۲) آمارههای خوبی برازش مدل اثر عواطف بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری.۱۲۵
جدول ۴-۱۳) آمارههای خوبی برازش مدلهای اثر سیستمهای مغزی رفتاری بر بعد آلودگی/ تمیزی .۱۲۷
جدول ۴-۱۴) آمارههای خوبی برازش مدلهایاثر سیستمهایمغزیرفتاری بر بعد مسئولیتدر برابرصدمه/چک کردن. ۱۲۹
جدول ۴-۱۵) آمارههای خوبی برازش مدلهای اثر سیستمهای مغزی رفتاری بر افکار ناخواسته/افکار خنثی کننده۱۳۱
جدول ۴-۱۶) آمارههای خوبی برازش مدلهای اثر سیستمهای مغزی رفتاری بر بعد تقارن/نظم و ترتیب .۱۳۴
جدول ۴-۱۷) آمارههای خوبی برازش مدلهای اثر عاطفهی منفی بر ابعاد چهارگانهی وسواسی جبری .۱۳۶
جدول ۴-۱۸) آمارههای خوبی برازش مدلهای اثر سیستمهای مغزی رفتاری بر ابعاد عواطف مثبت و منفی۱۴۰
جدول ۴-۱۹) نتایج نقشمیانجیگرانهی عاطفهی منفی در اثر سیستم بازداری رفتاری بر نشانه های وسواسی جبری۱۴۴
جدول ۴-۲۰) آمارههای خوبی برازش اثر سیستم مغزی رفتاری و عواطف بر نشانه های وسواسی جبری و ابعاد آن ۱۴۶
جدول ۴-۲۱) نتایج نقشمیانجیگرانهی ترس و گناه در اثر سیستمهای مغزی رفتاری برابعاد وسواسی جبری.۱۴۸
جدول ۴-۲۱) نتایج نقشمیانجیگرانهی عاطفهی منفی در اثر سیستم بازداری رفتاری برابعاد وسواسی جبری.۱۴۸
فهرست شکلها
شکل ۱-۱) مدل کروگر (۱۹۹۹) ۵
شکل ۱-۲) مدل سه عاملی اصلاح شدهی واتسون(۱۹۹۹) ۶
شکل ۲-۱) چرخهی معیوب وسواسی جبری ۲۵
شکل ۲-۲) مدل شناختی مبتنی بر ارزیابی۲۸
شکل ۲-۳) دروندادها و بروندادهای مدل فعالساز رفتاری۳۴
شکل ۲-۴) دروندادها و بروندادهای مدل بازداری رفتاری۳۶
شکل ۲-۵) سیستم جنگ/ گریز در نظریهی دوم گری (۱۹۸۲).۳۸
شکل ۲-۶) سیستم جنگ/ گریز/ بهت در مدل سوم گری و مکناتان (۲۰۰۰)۳۹
شکل ۲-۷) کارکرد سیستمهای سهگانه در مدل سوم گری و مکناتان (۲۰۰۰).۳۹
شکل ۲-۸) نقش سیستمهای فعالساز و بازداری رفتاری در تفسیر میزان کنترل بر محرکها۶۳
شکل ۲-۹) میانجیگری سیستمبازداری رفتاری ۶۴
شکل ۴-۱) نمودار جعبهای عاطفهی منفی.۹۷
شکل ۴-۲) نمودار جعبهای عاطفهی مثبت۹۹
شکل ۴-۳) نمودار جعبهای وسواسی جبری. ۱۰۰
شکل ۴-۴) نمودار جعبهای سیستم فعالساز رفتاری۱۰۱
شکل ۴-۵) نمودار جعبهای سیستم بازداری رفتاری.۱۰۲
شکل ۴-۶) نمودار جعبهای سیستم جنگ/ گریز/ بهت.۱۰۳
شکل ۴-۷) رابطه خطی میان عاطفهی منفی و نشانه های وسواسی جبری ۱۰۴
شکل ۴-۸) رابطه خطی میان عاطفهی مثبت و نشانه های وسواسی جبری ۱۰۵
شکل ۴-۸) رابطه خطی میان جنگ/ گریز/ بهت و نشانه های وسواسی جبری ۱۰۶
شکل ۴-۹) مدل اندازه گیری عاطفهی مثبت در آزمون PANAS-X 111
شکل ۴-۱۰) مدل اندازه گیری عاطفهی منفی در آزمون PANAS-X 113
شکل ۴-۱۱) مدل اندازه گیری دو عاملی عاطفهی مثبت و منفی در آزمون PANAS-X .114
شکل ۴-۱۲) مدل اندازه گیری سه عاملی سیستمهای مغزی رفتاری.۱۱۶
شکل ۴-۱۳) مدل اندازه گیری سه چهار عاملی آزمون ابعادی وسواسی جبری.۱۱۶
شکل ۴-۱۴) مدل نظری اول. اثر سیستم فعالساز رفتاری بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری۱۱۹
شکل ۴-۱۵) مدل نظری دوم. اثر سیستم بازداری رفتاری بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری.۱۲۰
شکل ۴-۱۶) مدل نظری سوم. اثر سیستم جنگ/گریز/بهت بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری.۱۲۱
شکل ۴-۱۷) مدل نظری چهارم.اثر سیستم جنگ/گریز/بهت و بازداری رفتاری بر نشانه های ابعادی وسواسی جبری. ۱۲۳
شکل ۴-۱۸) مدل نظری پنجم. اثر عاطفهی مثبت بر نشانه های وسواسی جبری۱۲۴
شکل ۴-۱۸) مدل نظری ششم. اثر عاطفهی منفی بر نشانه های وسواسی جبری۱۲۵
شکل ۴-۱۵) مدل نظری هفتم اثر سیستم بازداری رفتاری بر بعد آلودگی/ تمیزی .۱۲۶
شکل ۴-۱۶) مدل نظری هشتم. اثر سیستم جنگ/گریز/بهت بر بعد آلودگی/ تمیزی۱۲۷
شکل ۴-۱۷) مدل نظری نهم. اثر سیستم بازداری رفتاری بر مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن.۱۲۸
شکل ۴-۱۸) مدل نظری دهم. اثر سیستم جنگ/گریز/بهت بر مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن۱۲۹
شکل ۴-۱۹) مدل نظری یازدهم. اثر سیستم جنگ/گریز/بهت بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثی کننده ۱۳۰
شکل ۴-۲۰) مدل نظری دوازدهم. اثر سیستم بازداری رفتاری بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثی کننده .۱۳۱
شکل ۴-۲۱) مدل نظری سیزدهم. اثر سیستم بازداری رفتاری و جنگ/گریز/بهت بر افکار ناخواسته/ افکار خنثی کننده۱۳۲
شکل ۴-۲۲) مدل نظری چهاردهم. اثر سیستم جنگ/گریز/بهت بر بعد تقارن/نظم و ترتیب.۱۳۳
شکل ۴-۲۳) مدل نظری پانزدهم. اثر سیستم بازداری رفتاری بر بعد تقارن/نظم و ترتیب.۱۳۴
شکل ۴-۲۴) مدل نظری شانزدهم. اثر عاطفهی منفی بر بعد آلودگی/ تمیزی.۱۳۵
شکل ۴-۲۵) مدل نظری هفدهم. اثر عاطفهی منفی بر مسئولیت در برابر صدمه/ چک کردن.۱۳۷
شکل ۴-۲۶) مدل نظری هجدهم. اثر عاطفهی منفی بر بعد افکار ناخواسته/ افکار خنثی کننده۱۳۸
شکل ۴-۲۷) مدل نظری نوزدهم. اثر عاطفهی منفی بر بعد تقارن/نظم و ترتیب۱۳۹
شکل ۴-۲۸) مدل نظری بیستم. اثرسیستم فعالساز رفتاری بر عاطفهی مثبت۱۳۹
شکل ۴-۲۹) مدل نظری بیست و یکم. اثرسیستم بازداری رفتاری بر عاطفهی منفی۱۴۱
شکل ۴-۳۰) مدل نظری بیست و دوم. اثر سیستم جنگ/گریز/بهت بر عاطفهی منفی.۱۴۱
شکل ۴-۳۱) مدل نظری بیست و سوم. اثر سیستم فعالساز رفتاری بر عاطفهی منفی۱۴۲
شکل ۴-۳۲) مدل نظری بیست و چهارم. اثرسیستم بازداری رفتاری بر عاطفهی مثبت.۱۴۳
شکل ۴-۳۳) مدل نظری بیست و پنجم. اثر سیستم جنگ/گریز/بهت بر عاطفهی مثبت۱۴۳
شکل ۴-۳۴) مدل نظری بیستوششم. اثر میانجیگرانهی عاطفهی منفیدر ارتباط سیستمهای مغزی رفتاری و و سواس۱۴۵
مطلب دیگر :
شکل ۴-۳۵) مدل نظری بیستوهفتم. اثر میانجیگرانهی خردهمقیاسهای عاطفهمنفیدر اثر سیستمهایمغزیرفتاریووسواس۱۴۷
شکل ۴-۳۶) مدل نظری بیستوهشتم. اثر میانجیگرانهی عاطفهمنفیدر اثر سیستمهایمغزیرفتاری بر ابعاد سواسی جبری ۱۵۰
شکل ۴-۳۷)مدل نظری بیستونهم. اثر میانجیگرانهی خردهآزمونهای عاطفهمنفیدراثرسیستمهایمغزیرفتاری بر ابعاد سواس۱۵۰
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱-مقدمه
اختلال وسواسی جبری اختلالی ناتوان کننده است که بخش عمدهای از زندگی خانوادگی و شغلی فرد را درگیر ساخته و اثرات منفی بسیاری را بر فرد و اطرافیان بیمار تحمیل می کند.
ماهیت اصلی این اختلال وجود افکار نفوذگر و ناخوشایندی است که موجب افزایش اضطراب، آشفتگی و یا احساس گناه میشود. این افکار به تنهایی یا به همراه اعمالی آشکار یا ذهنی برای کاهش یا حذف اضطراب و ناراحتی فرد را در چرخهی معیوبی از تشریفات زمانبر درگیر میسازد. اختلال وسواسی جبری همایندی بالایی با بسیاری از اختلالات دارد. نصف تا سه چهارم این بیماران حداقل یک اختلال همزمان دیگر هم نشان میدهند (آنتونی[۱]، داونی[۲] و سوینسون[۳]، ۱۹۹۸ به نقل از کلارک[۴] و بک[۵]، ۲۰۱۰) افسردگی اساسی یکی از اختلالاتی است که همایندی بسیار زیادی با اختلال وسواسی جبری دارد (براون[۶]، کمپبل[۷]، لهمن[۸]، کریشام[۹] و مانسیل[۱۰]، ۲۰۰۱؛ کرینو[۱۱] و آندرو[۱۲]، ۱۹۹۶، به نقل از کلارک و بک، ۲۰۱۰) وجود افسردگی با وخیمتر شدن نشانههای وسواسی جبری در ارتباط است (کلارک، ۲۰۰۲ به نقل از کلارک و بک، ۲۰۱۰) . در واقع تنها کمتر از %۱۵ بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری اختلال دیگری را به طور همزمان تجربه نمی کنند (براون و همکاران، ۲۰۰۱ به نقل از کلارک و بک، ۲۰۱۰). واضح است که شناخت علل و ریشه های اختلال مهمترین گام در تدارک و اجرای راهبردهای درمانی است.
یکی از مسائل چالش برانگیز و پر اهمیت در مورد این بیماری جایگاه و نقش ترس و اضطراب است که به ویژه طی دو دههی اخیر موضوع کارهای پژوهشی بسیاری بوده است. اهمیت مطالعه این دو هیجان به دلیل درگیر ساختن نواحی خاصی از مغز بیمار است که به تبع سیستم مداخلهای و درمان دارویی متفاوتی را میطلبد. اگر چه مطالعههای زیادی نقش بارز اضطراب را در این اختلال نشان می دهند اما از سوی درمانگران آشکارا وجود ترس را در این اختلال، به ویژه در انواعی مانند ترس از آلودگی و یا چک کردن، مشاهده شده است، مطالعاتی نیز نقش ترس تأیید کردهاند. با این حال هنوز نمیتوان در مورد جایگاه، شیوه و میزان اثر اضطراب و ترس اظهارنظری دقیق ارائه کرد. مطالعات دهههای اخیر صاحبنظرانی مانند کروگر[۱۳] (۱۹۹۹) و واتسون[۱۴] (۲۰۰۹) اگر چه نتوانسته جایگاه قطعی اختلال وسواس جبری را در گروه اختلالات اضطرابی یا ترس مشخص سازد اما مسیر روشنی را پیش روی مطالعات آتی پژوهشگران گشوده است . برای مثال بررسی ادبیات پژوهشی و نیز فعالیتهای این پژوهشگران نشان میدهد که علیرغم ناهمگن بودن اختلال وسواسی جبری تلاشی برای یافتن جایگاه اختلال در زیرگروههای آن صورت نگرفته است به عبارتی آیا ممکن است که ترس در یک یا چند زیرگروه وسواس نقش بیشتری داشته باشد و اضطراب در موارد دیگری اثرگذارتر باشد؛ به عبارتی آیا دلیلی برای تفکیک این زیرگروهها از نظر پاسخ دارویی و راهبردهای رواندرمانی وجود دارد؟
رویکرد ابعادی[۱۵] و بررسی نشانه های اختلالات به صورت نمراتی بر روی یک پیوستار که از نشانه های خفیف تا نشانه های عمیق گسترده شده است، می پردازد. این رویکرد در سالهای اخیر بسیار مورد توجه قرار گرفته و سودمندی آن نسبت به رویکرد طبقهای[۱۶] تأیید شده است. رویکرد ابعادی به بررسی نشانه های اختلالات در گروههایی که نشانهها را در سطح غیربالینی دارا هستند می پردازد. این رویکرد می تواند با بررسی اختلال وسواسی جبری در گروههای غیربیمار مسیری متفاوت را برای پاسخ به چالش مورد اشاره در پیش بگیرد. به همین دلیل در این پژوهش از رویکرد ابعادی برای بررسی نشانه های وسواسی جبری استفاده شده است.
از سوی دیگر اهمیت نقش ویژگیهای شخصیتی و خلق و خو در ابتلا به اختلالات مختلف موجب شده است که مطالعات گوناگونی به بررسی ویژگیهای شخصیتی مرتبط با وسواس فکری عملی بپردازند. اگر چه روانشناسان مکتب روانپویایی، اختلال شخصیت وسواسی یا ویژگیهای شخصیت وسواسی را شرایط پیشمرضی اختلال وسواس فکری عملی معرفی میکنند اما مطالعه عملی چندی این ارتباط را زیر سئوال بردهاند. این ایده توسط پژوهشگرانی در دوره جدید مطالعات شخصیت نیز تأیید گردیده است. برای مثال سامرفلد[۱۷]، هیوت[۱۸] و اسواینسون[۱۹] (۱۹۹۸) به این نتیجه رسیدند که ویژگیهای شخصیتی وسواسی جبری در اختلال وسواسی جبری بسیار کمتر از چیزی است که قبلاً تصور میشد و اختلال شخصیت اجتنابی عملاً در مبتلایان به اختلال وسواسی جبری بسیار بیشتر از اختلال شخصیت وسواسی دیده میشود. با این وصف آنها نتیجهگیری کردند که ابعاد شخصیتی آسیب/ اجتناب یا اضطراب صفتی، که با سازههای تکانشی خاصی مانند مسئولیتپذیری و تردید در ارتباط هستند، و نیز کمالگرایی ممکن است رابطه خاصی با اختلال وسواسی جبری داشته باشند. به همین دلیل به نظر میرسد بررسی پژوهشهای گستردهتر و عمیقتر در این حوزه مهم آسیبشناختی از الزام خاصی برخوردار باشد.
۲-۴-۱-۱۰- دیدگاه رفتاری. ۲۴
۲-۴-۱-۱۱- دیدگاه شناختی. ۲۵
۲-۴-۱-۱۲- تعیین کننده های روانی، اجتماعی ، فرهنگی، بینفردی. ۲۶
۲-۵- سرمایه اجتماعی. ۲۸
۲-۵-۱- تعریف سرمایه اجتماعی. ۲۹
۲-۵-۲- زمینههای تاریخی سرمایه اجتماعی. ۲۹
۲-۵-۳- نظریهپردازان سرمایه اجتماعی. ۳۳
۲-۵-۳-۱- جیمز کلمن. ۳۳
۲-۵-۳-۲- پیربوردیو. ۳۴
۲-۵-۳-۳- رابرت پانتام ۳۴
۲-۵-۳-۴- فوکویاما ۳۵
۲-۵-۴- عناصر و مؤلفههای سرمایه اجتماعی. ۳۶
۲-۵-۵- انواع سرمایه اجتماعی. ۳۸
۲-۵-۶- روانشناسی مثبت ۴۰
۲-۵-۷- سرمایه روانشناختی. ۴۱
۲-۵-۸- مؤلفه های سرمایه روانشناختی. ۴۲
۲-۵-۸-۱- خودکارآمدی. ۴۲
۲-۵-۸-۲- حیطههای خودکارآمدی. ۴۳
۲-۵-۸-۳- ابعاد خودکارآمدی. ۴۴
۲-۵-۸-۴- منابع خودکارآمدی. ۴۵
۲-۵-۸-۵- اثرات خودکارآمدی بر کارکردهای روانشناختی. ۴۶
۲-۵-۸-۶- مراحل رشد الگوگیری. ۴۷
۲-۵-۹- امید. ۴۹
۲-۵-۹-۱- نظریههای ناامیدی افسردگی. ۵۲
۲-۵-۹-۲- رشد امیدواری. ۵۳
۲-۵-۱۰- خوشبینی. ۵۴
۲-۵-۱۰-۱- خوشبینی سرشتی یا گرایشی. ۵۶
۲-۵-۱۰-۲- سبک تبیینی خوشبینانه. ۵۶
۲-۵-۱۰-۳- خوشبینی- بدبینی- سازگاری. ۵۷
۲-۵-۱۰-۵- رشد خوشبینی. ۵۸
۲-۵-۱۱- تابآوری. ۶۰
۲-۵-۱۱-۱- عناصر تاب آوری. ۶۳
۲-۵-۱۱-۲- ویژگیهای افراد تابآور. ۶۴
۲-۵-۱۱-۳- رشد تابآوری. ۶۵
۲-۵-۱۲- پیشینه پژوهشی. ۶۷
۲-۵-۱۳- جمع بندی و نتیجه گیری. ۸۱
فصل سوم: روش پژوهش
۳-۱- طرح پژوهش. ۸۴
۳-۲- جامعه آماری. ۸۴
۳-۳- نمونه و روش نمونه گیری. ۸۴
۳-۴- ابزارهای جمع آوری اطلاعات ۸۴
۳-۵- پرسشنامه سرمایه اجتماعی(دلاویز۱۳۸۴) ۸۵
۳-۶- پرسشنامه سرمایه روانشناختی. ۸۵
۳-۷- روش اجرای پژوهش. ۸۶
فصل چهارم: روش تجزیه و تحلیل داده ها
. ۴-۱- تجزیه و تحلیل داده ها ۸۸
۴-۱-۱- بخش توصیفی. ۸۸
۴-۱-۲- بخش استنباطی. ۹۰
فصل پنجم بحث و نتیجه گیری
۵-۱- بحث وتفسیر یافته های پژوهش. ۹۸
۵-۲- محدودیتهای پژوهش. ۱۰۳
پیشنهادات کاربردی. ۱۰۴
فهرست منابع. ۱۰۵
پبوستها
فهرست جداول
جدول (۴-۱) یافتههای توصیفی مربوط به متغیر افسردگی (افراد عادی و افسردگی غیربالینی) ۸۸
جدول (۴-۲) یافتههای توصیفی مربوط به متغیر سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن. ۸۸
جدول (۴-۳) یافته های توصیفی مربوط به متغیر سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن در افراد عادی ۸۹
جدول (۴-۴) یافته های توصیفی مربوط به متغیر سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن در افسردگی غیربالینی ۸۹
جدول(۴-۵) یافته های توصیفی مربوط به متغیر سرمایه روان شناختی و مؤلفه های آن. ۸۹
جدول (۴-۶): یافته های توصیفی مربوط به متغیر سرمایه روان شناختی و مؤلفه های آن در افراد عادی ۹۰
جدول (۴-۷) یافته های توصیفی مربوط به متغیر سرمایه روان شناختی و مؤلفه های آن در افسردگی غیربالینی ۹۰
جدول(۴-۸) خلاصه تجزیه تابع تشخیص کانونی. ۹۰
جدول (۴-۹) خلاصه آزمون لامبدا ویلکس ۹۱
جدول (۴-۱۰) ضرایب تابع تشخیص کانونی استاندارد ۹۱
جدول(۴-۱۱) ماتریس ساختار ۹۲
جدول(۴-۱۲) خلاصه تجزیه تابع تشخیص کانونی. ۹۳
جدول(۴-۱۳) خلاصه آزمون لامبدا ویلکس ۹۳
جدول ۴-۱۴ خلاصه تجزیه تابع تشخیصی کانونی. ۹۳
جدول(۴-۱۵) خلاصه آزمون لامبدا ویلکس ۹۴
جدول(۴-۱۶) ضرایب تجزیه تابع تشخیص کانونی استاندارد شده ۹۴
جدول (۴-۱۷) ماتریس ساختاری. ۹۴
جدول (۴-۱۸) نتایج آزمون تحلیل واریانس چند گانه نمرات متغیر سرمایه اجتماعی و مولفه های آن در افراد افسرده غیربالینی و عادی ۹۵
جدول (۴-۱۹) نتایج آزمون تحلیل واریانس چند گانه نمرات متغیر سرمایه روانشناختی و مولفههای آن در افراد افسرده غیربالینی و عادی ۹۶
فصل اول
کلیات پژوهش
افسردگی از شایعترین اختلالات روانی است که تقریباً در سراسر جهان و در همهی فرهنگها و کشورها دیده میشود. شیوع آن در طول دوره زندگی حدود ۱۵% است و در زنان حتی به ۲۵% نیز میرسد. تعداد معدودی از افراد، افسردگی را در طول مدت زندگیشان تجربه می کنند. بدون شک افسردگی در جامعه باعث اختلال در سلامت و پیشرفت جامعه میشود. افسردگی علاوه بر جنبه های ژنتیکی اکثراٌ با عوامل اجتماعی و روانی ناشی از وقایع محیطی همراه بوده است. افراد مبتلا به افسردگی دچار علایم متعددی از قبیل خلق افسرده، فقدان علاقه و لذت، کاهش انرژی و تمرکز، مشکلات خواب، خودکشی و. میباشند. میزان بروز اختلالات افسردگی عمده بین بیماران مراجعهکننده به پزشکان عمومی ۱۵- ۱۰% و این رقم در بیماران مراجعهکننده به متخصصان داخلی حدود ۱۵% است. این در حالی است که فقط نیمی از مبتلایان به افسردگی به صورت جدی تحت درمان قرار میگیرند (کاپلانو سادوک، [۱]۲۰۰۲).
این اختلال همیشه مورد توجه بوده است و روش های درمانهای زیادی، از جنبه های متفاوتی برای مواجهه با این اختلال مورد بررسی قرار گرفتهاند. با این وجود، اغلب به
مطلب دیگر :
تحقیق رایگان درمورد اکل مال به باطل
صورت یک دوره بالینی مزمن مشاهده میشود و ۳۹%تا۱۵% از موارد ممکن است یک سال پیش از شروع علائم همچنان افسرده باشند یعنی علائم آنها با معیارهای اختلال افسردگی اساسی مطابقت کند (برتی و سرونی،[۲]۱۹۸۴) و ۲۲% موارد بعد از ۲ سال همچنان افسرده باقی بمانند (کلر و همکاران،[۳]۱۹۸۴).
در این میان عوامل زیادی در شکل گیری و تداوم افسردگی نقش دارند که میتوان به نقش سرمایه روانشناختی[۴] تأکید کرد. این مفهوم به عنوان سازهی مفهومی از روانشناسی مثبتگرا[۵] میباشد که با ویژگیهایی از قبیل باور فرد به تواناییهایش برای دستیابی به موفقیت، داشتن پشتکار در دنبال کردن اهداف، ایجاد اسنادهای مثبت دربارهی خود و تحمل کردن مشکلات تعریف میشود ( فرد لوتانز و کیله لوتانز و برت لوتانز،[۶]۲۰۰۴). هم چنین برخوردار بودن از سرمایه روانشناختی افراد را قادر میسازد تا در برابر موقعیتهای استرسزا بهتر مقابله کرده، کمتر دچار تنش شده، در برابر مشکلات از توان بالایی برخوردار شوند، به دیدگاه روشنی در مورد خود رسیده و کمتر تحت تأثیر وقایع روزانه قرار میگیرند لذا دارای سلامت روانشناختی بالقوهای نیز هستند (روبینز واترز، ماش، ساککیوپه،[۷]۱۹۹۴).
امروزه هم بخش عظیمی از اشکال بیماریها (اعم از روانی، جسمانی) در کشورهای در حال توسعه در ارتباط شدید با عوامل و مدلهای اجتماعی رابطه قوی دارند (سازمان بهداشت جهانی، [۸]۲۰۰۱). اثرات این عوامل در درازمدت کارایی خود را نشان می دهند، مشکلاتی چون فقر، شکست در تحصیلات، زندگی در محیط فیزیکی نامناسب، سطوح بالای عدم امنیت در جامعه (مثل خشونت، تصادفات) و مسائلی چون حوادث منفی زندگی از جمله جدایی از والدین، از دست دادن کار یا مهاجرت اجباری که از عوامل اجتماعی هستند، تأثیرات زیادی بر سلامتروانی افراد دارند (هارفام،[۹]۲۰۰۴).
تحقیقات نشان دادهاند که سرمایه اجتماعی[۱۰] بالاتر با انسجام اجتماعی بیشتر به بهبود شرایط بهداشت روانی جامعه کمک می کند (کاواچی، کندی، لوچنر، پروتو،[۱۱]۱۹۹۷).
جامعه برای تربیت دانشجویان که مستعدترین گروه اجتماعی محسوب میشوند هزینه های کلان معنوی و مادی را متحمل میشود و به همین دلیل هرگونه اختلال در سلامت و جسم دانشجو تهدیدی بر این سرمایه گذاری است چرا که دانشجویان هر کشور متضمن سازندگی آن سرزمین هستند و سلامت جسم و روان تکتک آنان اثر بسیار مهمی در آینده آن کشور دارد. افسردگی در بین دانشجویان می تواند در کسب مهارتهای اجتماعی و تکامل شخصیت اختلال ایجاد کند، و از میزان موفقیت و پیشرفت تحصیلی آنان بکاهد و آنها را از رسیدن به جایگاه ویژهای که انتظار دارند و در واقع شایستهی آن هستند باز دارد. و در موارد شدید موجب شکست و ناکامی در زندگی شده، و باعث اختلال در پیشرفت جامعه و عواقب ناشی از آن شود) شمشیری نظام، کافیان تفتی، انصاری، ۱۳۸۳(. این مطالعه در جهت بررسی نقش سرمایه روانشناختی و اجتماعی در شکل گیری و تداوم افسردگی در بین دانشجویان صورت گرفته است.
افسردگی اختلالی است که با کاهش انرژی و علاقه، احساس گناه، اشکال در تمرکز، بیاشتهایی و افکار مرگ و خودکشی مشخص میشود و با تغییر در سطح فعالیت، تواناییهای شناختی، تکلم، وضعیت خواب، اشتها و سایر ریتمهای بیولوژیک همراه است؛ که به اختلال در عملکرد شغلی، روابط اجتماعی و بینفردی منجر میشود این بیماری با احساس یأس و ناامیدی، ناراحتی، فقدان هر گونه انگیزه و امید و کاهش سطح اعتماد به نفس و بدبینی همراه است (کاپلان و سادوک،۲۰۰۷).
۲۵% زنان و ۱۲% مردان یک دوره افسردگی اساسی را در طول عمرشان تجربه می کنند. از سویی در مورد علتشناسی افسردگی به عوامل مختلفی تأکید شده است از جمله کژکاری و عدم تعادل در واسطههای مغز، هورمونها، نقص در هویت، اشکال در پردازش اطلاعات و روابط مختل خانوادگی (نوری، ۱۳۸۴).
در بین عوامل موثر در شیوع و ابتلا به افسردگی و پیامدهای آن، میتوان به نقش شبکه های اجتماعی و به تبع آن سرمایه اجتماعی اشاره نمود. در این راستا، یک مطالعه بر روی ۷۰۰ آمریکایی آفریقاییتبار نشان میدهد بین سرمایه اجتماعی و اضطراب و افسردگی رابطه تنگاتنگی وجود دارد به این معنی که افراد افسرده به دلیل وضعیت روانشناختی خویش از اعتماد بینفردی پایین و شبکه های اجتماعی نازل و روابط محدود به عنوان سرمایه اجتماعی برخوردارند (کاترونا و راشل، هلسینگ،[۱۲]۲۰۰۰ توضیح اینکه سرمایه اجتماعی مجموعه ای از هنجارهای موجود در سیستم اجتماعی است که موجب ارتقای سطح همکاری، همیاری میان اعضای یک گروه یا جامعه میشود و پایین آمدن آن، افزایش سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات را موجب میگردد (فوکویاما،[۱۳]۱۹۹۹).
از سویی به نظر میرسد که افراد افسرده به دلیل وضعیت روانشناختی ویژه از منابع سرمایه روانشناختی از قبیل خودکارآمدی، تابآوری، امید، خوشبینی برخوردار نیستند. در این راستا کارور وگینز،[۱۴](۱۹۷۸) نشان دادند که خودکارآمدی و خوشبینی به عنوان مؤلفه های سرمایه روانشناختی به طور معکوس با افسردگی رابطه دارند.
هدف کلی
تعیین نقش سرمایه اجتماعی و روانشناختی در پیش بینی وقوع و عدم وقوع افسردگی غیربالینی
هدف جزئی
تعیین نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی در پیش بینی وقوع و عدم وقوع افسردگی غیربالینی
تعیین نقش مؤلفه های سرمایه روانشناختی در پیش بینی وقوع و عدم وقوع افسردگی غیربالینی
تعیین تفاوت سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن در افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی
تعیین تفاوت سرمایه روانشناختی و مؤلفه های آن در افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی
سرمایه اجتماعی و روانشناختی قادرند وقوع یا عدم وقوع افسردگی غیربالینی را پیش بینی کنند.
مؤلفه های سرمایه اجتماعی قادرند وقوع یا عدم وقوع افسردگی غیربالینی را پیش بینی کنند.
مؤلفه های سرمایه روانشناختی قادرند وقوع یا عدم وقوع افسردگی غیربالینی را پیش بینی کنند.
بین افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی از نظر سرمایه اجتماعی و مؤلفه های آن تفاوت وجود دارد.
بین افراد افسرده غیربالینی و افراد عادی از نظر سرمایه روانشناختی و مؤلفه های آن تفاوت وجود دارد.
متغیر ملاک: سرمایه اجتماعی، سرمایه روانشناختی
متغیر پیش بینی: افسردگی غیربالینی و وضعیت عدم بیماری
تعریف مفهوم افسردگی[۱۵]
افسردگی حالت روانی ناخوشایندی است که با دلزدگی، یأس و خستگیناپذیری، مشخص میشود و در بیشتر مواقع با اضطراب کم و بیش شدید همراه است (بنا به تعریف پیهرون،[۱۶]۱۹۷۳؛ به نقل از دادستان، ۱۳۷۶). افراد مبتلا به این اختلال چنانچه نشانه های مذکور را در حد شدید و عمیق نداشته باشند ولی از داشتن این نشانهها در رنج باشند به عنوان افسرده غیر بالینی تلقی میشوند.
تعریف عملیاتی افسردگی
در این پژوهش برای تعیین افراد افسرده غیربالینی از پرسشنامه افسردگی بک[۱۷](BDI.11) استفاده شد و نمرهای که افراد در این پرسشنامه بدست خواهند آورد، مبتنی بر خط برش نمره(۳۰ تا ۱۸ )به عنوان ملاک افسردگی غیربالینی در نظر گرفته شد.
تعریف مفهومی سرمایه روانشناختی
سرمایه روانشناختی یک وضعیت مثبت روانشناختی است که بیانگر تلاش فرد در جهت پیشرفت خود و آینده میباشد (لوتانز و همکاران، ۲۰۰۷).
تعریف عملیاتی سرمایهروانشناختی
منظور از سرمایه روانشناختی نمرهای است که آزمودنیها در پرسشنامهی سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (۲۰۰۷) بدست میآورند.
مؤلفه های سرمایه روانشناختی
تعریف مفهومی خودکارآمدی [۱۸]
باورها و قضاوتهای فرد به تواناییهای خود در انجام وظایف و مسئولیتها(بندورا،[۱۹] ۱۹۸۶،۱۹۹۷).
۲-۲. تعریف سبک فرزندپروری.۱۷
۲-۳. اهمیت سبک های فرزندپروری۱۷
۲-۴. تاریخچه سبک های فرزندپروری.۱۷
۲-۵. ابعاد شیوه های فرزند پروری.۱۸
۲-۶. سبک فرزندپروری در اسلام۱۹
۲-۷. نظریه های فرزندپروری.۲۰
۲-۷-۱. نظریه بامریند۲۰
۲-۷-۲. نظریه شیفر.۲۱
۲-۷-۳. نظریه اریکسون ۲۱
۲-۷-۴. نظریه زیگلمن .۲۲
۲-۸. نگرش های فرزندپروری۲۵
۲-۹. اقتدار و نفوذ والدین در خانواده و فواید آن۲۶
۲-۱۰. مزایای فرزندپروری مقتدرانه (قاطعانه) (بالغانه) ۲۶
۲-۱۱. طبقه اجتماعی و سبک فرزندپروری۲۸
۲-۱۲. فرهنگ و فرزندپروری۲۹
ب) مهارت های اجتماعی کودکان.۳۰
۲-۱۳. مقدمه ۳۰
۲-۱۴. تعریف مهارت های اجتماعی.۳۱
۲-۱۵. اهمیت مهارت های اجتماعی...۳۱
۲-۱۶. مهارتهای دهگانه زندگی .۳۲
۲-۱۷. شخصیت ۳۴
ج) کودکان کم توان ذهنی۳۵
۲-۱۸. مقدمه ۳۵
۲-۱۹۰. تعریف عقب مانده ذهنی.۳۶
۲-۲۰. علل عقب ماندگی ذهنی۳۷
۲-۲۰-۱. عوامل مؤثر در عقب ماندگی ذهنی قبل از تولد.۳۷
۲-۲۰-۲. عوامل مربوط به هنگام تولد.۳۹
۲-۲۰-۳. عوامل عقب ماندگی ذهنی بعد از تولد۴۰
۲-۲۱. تاریخچه بررسی عقب ماندگی ذهنی۴۲
۲-۲۲. انواع عقب ماندگی ذهنی و کم توانی ذهنی ۴۴
۲-۲۳. طبقه بندی های عقب ماندگی ذهنی.۴۶
۲-۲۳-۱. طبقه بندی حول محور روانی- اجتماعی.۴۶
۲-۲۳-۲. طبقهبندی حول محور سطوح رفتار سازشی۴۸
۲-۲۳-۳. طبقه بندی حول محور انتظارات و اکتسابات آموزشگاهی۴۸
۲-۲۴. طبقه بندی عقب ماندگی ذهنی از دیدگاه روانشناسان.۵۰
۲-۲۵. طبقه بندی عقب ماندگان ذهنی از نظر آموزشی و تربیتی و درمانی.۵۲
۲-۲۶. طبقه بندی سازمان بهداشت جهانی.۵۳
۲-۲۷. پیشگیری و درمان عقب ماندگی ذهنی۵۵
بخش دوم: پیشینه پژوهش.۵۷
۲-۲۸. در داخل.۵۷
۲-۲۹. در خارج.۵۹
۲-۳۰. نتیجه گیری کلی .۶۲
فصل سوم: روش تحقیق
۳-۱. روش تحقیق.۶۴
۳-۲. متغیرهای تحقیق.۶۴
۳-۳. جامعه آماری .۶۴
۳-۴. حجم و روش نمونه گیری ۶۴
۳-۵. روش گرد آوری داده ها .۶۵
۳-۶. ابزار گردآوری داده ها ۶۵
۳-۷. روش اجرا .۶۸
۳-۸ . روش تجزیه و تحلیل داده ها۶۹
فصل چهارم: یافته های تحقیق
۴-۱. توصیف داده ها (آمار توصیفی) .۷۱
۴-۲. تحلیل داده ها (آمار استنباطی) ۷۳
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
۵-۱. نتیجه گیری.۸۲
۵-۲. محدودیت ها۸۸
۵-۳. پیشنهادات۸۸
۵-۳-۱. پیشنهادات پژوهشی۸۸
۵-۳-۲. پیشنهادات کاربردی۸۸.
نتیجه گیری نهایی۸۹
منابع و مأخذ
فهرست منابع فارسی.۹۱
فهرست منابع انگلیسی.۹۶
پیوستها.۱۰۵
چکیده انگلیسی
فهرست جداول
فهرست عنوان صفحه
جدول ۴-۱. شاخص های توصیفی آزمون سبکهای فرزندپروری بایرمند.۷۱
جدول ۴-۲. شاخص های توصیفی سن تقویمی، سن اجتماعی و هوش اجتماعی۷۲
جدول۴-۳. نتایج رگرسیون بین سبکهای فرزندپروری و مهارتهای اجتماعی .۷۳
جدول ۴-۴. ضرایب رگرسیونی تأثیر سبکهای فرزندپروری بر مهارتهای اجتماعی ۷۴
جدول۴-۵. نتایج رگرسیون بین سبک فرزندپروری مقتدرانه و مهارتهای اجتماعی ۷۵
جدول ۴-۶. ضرایب رگرسیونی تأثیر سبک فرزندپروری مقتدرانه بر مهارتهای اجتماعی ۷۶
جدول۴-۷. نتایج رگرسیون بین سبک های فرزندپروری آسانگیر بر مهارتهای اجتماعی .۷۷
جدول ۴-۸ . ضرایب رگرسیونی تأثیر سبک فرزندپروری آسانگیر بر مهارتهای اجتماعی .۷۸
جدول۴-۹. نتایج رگرسیون بین سبک فرزندپروری مستبدانه بر مهارتهای اجتماعی .۷۹
جدول ۴-۱۰. ضرایب رگرسیونی تأثیر سبک فرزندپروری مستبدانه بر مهارتهای اجتماعی .۸۰
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی نقش سبک های فرزندپروری در پیش بینی مهارت های اجتماعی دانش آموزان آهسته گام شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و تحلیل رگرسیون است و جامعه آماری آن شامل دانش آموزان آهسته گام تحت پوشش سازمان آموزش و پرورش استثنایی شهر کرمانشاه و والدین آنها بود که در سال تحصیلی ۹۳-۱۳۹۲ در مدارس استثنایی این شهر مشغول به تحصیل بودند که نمونه ای به حجم ۱۶۷ نفر انتخاب شد. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه های سبک های فرزندپروری بامریند و مقیاس رشد اجتماعی واینلند است. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش، از روش آماری تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که دو سبک فرزند پروری مقتدرانه و سهل گیر قادر به پیش بینی واریانس مهارتهای اجتماعی کودکان آهسته گام می باشند، اما سبک فرزند پروری مستبدانه قدرت پیش بینی کنندگی ندارد.
واژگان کلیدی: سبک های فرزندپروری، مهارت های اجتماعی، کودک آهسته گام
فصل یکم
مقدمه پژوهش
۱-۱. مقدمه
انسان اصالتاً موجودی است اجتماعی و جاذبه اجتماعی رشد کودک، پایه و اساس زندگی انسانی او را تشکیل میدهد (مک کوبی و مارتین[۱]، ۱۹۸۳). طبعاً فرزند انسان از همان کودکی توانایی برقراری ارتباط و قابلیتهای یک زندگی اجتماعی را دارد. در این میان نقش پدر و مادر بسیار حیاتی است و کودک روابط اجتماعی خود را از پدر و مادر
مطلب دیگر :
میآموزد (سیمونس و کونجر[۲]، ۲۰۰۷). موضوع ارتباط والدین و فرزندان سالها نظر صاحب نظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب نموده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه در باره جهان و همچنین، شیوه های سخن گفتن و هنجارهای اساسی رفتار را فرا گرفته و نگرشها، اخلاق و روحیات خود را شکل می دهد و به عبارتی اجتماعی می شود (هرگنهان و آلسون[۳]، ۲۰۰۳). هر خانواده شیوه خاصی را تحت عنوان شیوه های فرزندپروری در تربیت فرزندان خویش به کار می گیرد که متأثر از عوامل متفاوتی از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است (هاردی[۴] و همکاران، ۱۹۹۳).
تحقیقات نشان داده اند که برخی از گرایشهای تربیتی والدین با پیدایش رفتارهای غیرانطباقی کودکان رابطه دارد (وبستر[۵] و دیگران، ۱۹۹۴). شیوه های انضباطی والدین غالباً بر حسب تعامل بین دو بعد رفتاری آنها، در تغییر است. بعد نخست به بررسی رابطه عاطفی با کودک می پردازد و حدود آن از رفتاری پاسخده، پذیرا و کودک محور آغاز می شود و به رفتاری بی توجه و طرد کننده که مرکزیت آن بر نیازها و امیال والدین گذاشته شده است، ختم می شود. بعد دوم، کنترل والدین بر کودک را در بر می گیرد و از رفتاری محدود کننده و مطالبه کننده تا روشی آسان گیر و بی ادعا متغیر است و در آن برای رفتار کودک، محدویتهای مختصری منظور شده است.
از ترکیب این دو بعد مهم یعنی «پذیرش در برابر طرد شدن» و «سختگیری در برابر آسان گیری» الگوهای قاطع و اطمینان بخش[۶]، خودکامه و مستبد[۷]، و سهل گیر و بی بند و بار [۸] شکل می گیرند. والدینی که به طور مستمر کودکان و نوجوانان خود را مورد حمایت قرار میدهند، با آنان گرم و صمیمی هستند و کنترل منطقی و متعادلی را اعمال میکنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبولی را ایجاد میکنند و نیز زمینه مساعدی برای بروز تواناییها و قابلیتهای کودکان و نوجوانان خود را فراهم میآورند. برعکس والدین محدود کننده و طرد کننده، با محدود ساختن شایستگیهای کودکان خود، آنان را از به تجربه در آوردن توانمندیهایشان محروم میکنند. با گذشت زمان این گروه از کودکان و نوجوانان، کم کم به این باور میرسند که بدون کمک والدین نمیتوانند با موضوعات و مسائل زندگی به طریق صحیح و مؤثر رو به رو شوند. چنین باوری در آنان احساس ترس و اضطراب را به وجود میآورد (فولادی، ۱۳۸۳). پژوهشهای مک کوبی و مارتین (۱۹۸۳) نشان داده است که پذیرش کودک از جانب والدین و پاسخگو بودن آنها، پیشبینی کننده کفایت اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و سلامت روانی کودک در آینده است و فقدان پاسخگویی والدین در برابر کودک، نتایج منفی در رشد آینده او داشته و منجر به کنارهگیری، پرخاشگری و کمبود توجه در کودک میگردد.
به منظور پرورش کودک اجتماعی، باید از همان ابتدا به نیازهای او پاسخ داده و برای این منظور، نیازهای اجتماعی او را شناخته و اگر کودکی دارای ناتوانی ذهنی باشد، وظیفه والدین نیز به مراتب سنگین تر خواهد بود. بنابراین یاددهی و اجتماعی کردن چنین فرزندانی با مشکلات ویژهای روبروست که صبر و حوصله بیشتری را لازم دارد. از این رو سبکهای فرزند پروری برای تربیت این کودکان از اهمیت بیشتری برخوردار میباشند. آموزش روابط سالم و مناسب آنها با جامعه به ویژه خانواده و همسالان و دوست یابی آنها به موفقیت های تحصیلی و به علاوه تغییر دادن نگرش این کودکان نسبت به خود و دیگران، تنها در صورت شناخت دقیق ویژگیهای آنها امکان پذیر است.
با توجه به موارد مطرح شده، کودکان آهسته گام در فرایند رشد اجتماعی با دشواری هایی مواجه می باشند (راقبیان، اخوان تفتی و حجازی، ۱۳۹۱). آگاهی نسبت به ویژگیهای این کودکان لزوم انجام این پژوهش را فراهم آورد.
۱-۲. بیان مسأله
رشد اجتماعی، یکی از جنبه های مهم رشد انسان است. ذاتی بودن زندگی جمعی در انسانها ضرورت تماس با دیگران و نیز توجه به این جنبه از رشد را به عنوان امری گریزناپذیر جلوه می دهد. اکتساب مهارت های اجتماعی، محور اصلی رشد اجتماعی، شکل گیری روابط اجتماعی، کیفیت تعامل های اجتماعی، سازگاری اجتماعی و حتی سلامت روانی فرد به شمار می آید. کسب مهارتهای اجتماعی برای کودکان، بخشی از اجتماعی شدن آنان است. در فرایند اجتماعی شدن، هنجارها، مهارت ها، ارزش ها، نگرش ها و رفتار فرد شکل می گیرد تا به نحو مناسب و مطلوبی، نقش کنونی یا آتی خود را در جامعه ایفا کند )تئودورو[۹] و همکاران، ۲۰۰۵). اسلامرسکی و دان[۱۰] (۱۹۹۶) اجتماعی شدن را فرایندی می دانند که کودکان را قادر می سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش بینی کنند، رفتار خود را کنترل و تعامل با دیگران را تنظیم کنند. پارکر و اسلبی[۱۱] (۱۹۸۳؛ به نقل از بهرامگیری،۱۳۸۰) سازگاری اجتماعی را مترادف با مهارت های اجتماعی می دانند. از نظر آنان، مهارت اجتماعی عبارت است از توانایی ایجاد ارتباط با دیگران در زمینه اجتماعی معین به گونه ای که در عرف جامعه پذیرفته و ارزشمند باشد.
مهارتهای اجتماعی به رفتارهای فراگرفته مطلوبی اشاره دارد که فرد را قادر می سازد با دیگران رابطه مطلوبی داشته و از واکنش های نامعقول اجتماعی خودداری کند. مهارتهای اجتماعی طیف گسترده ای از رفتارها از قبیل توانایی شروع ارتباط موثر و مناسب با دیگران، ارائه پاسخ های مفید و شایسته، تمایل به رفتارهای سخاوتمندانه، همدلانه و یاری گرانه، پرهیز از تمسخر، قلدری و زورگویی به دیگران را شامل می شود (ماتسون[۱۲] و دیگران، ۲۰۰۰). بررسی های متعدد نشان می دهند که کمبود مهارتهای اجتماعی تأثیر منفی بر کارکرد تحصیلی دانش آموزان دارند (ری و الیوت[۱۳]، ۲۰۰۶)، در روابط بین فردی و حوزه های رفتاری- عاطفی مشکل ایجاد می کند (مریل و گیمپل[۱۴]، ۱۹۹۸؛ به نقل از راندی و میشل[۱۵]،۲۰۰۸)، مشکلات یادگیر ی را تشدید می کند، مانع پیشرفت کودک شده و سرانجام منجر به عواقب نامطلوب در دوران تحصیل می گردد. سازگاری دانش آموزان را کاهش می دهد (اوا[۱۶]، ۲۰۰۳) و دانش آموزان را با ناتوانی در تمامی امور مواجه می کند (هایت و فیلر[۱۷]،۲۰۰۷). همچنین در دانش آموزانی که قادر به انجام خواسته های کلاسی نیستند، احساسهای ناخوشایندی از عدم کفایت، اضطراب، کاهش انگیزش و ناسازگاری های رفتاری تولید می کنند (لوین و بارینگر[۱۸] ،۲۰۰۸).
با وجود اهمیت فزاینده مهارتهای اجتماعی در رشد و تحول کودکان، فراگیری این مهارت در همه کودکان، به شکل یکسانی صورت نمی گیرد. کودکان آهسته گام اغلب فاقد مهارتهای اجتماعی ضروری برای تعاملات مثبت و هدفمند هستند. این مسأله ممکن است باعث شود این دانش آموزان توسط همسالان عادی کمتر مورد پذیرش قرار بگیرند. این دانش آموزان نیاز دارند تا مهارتهای اجتماعی را به طور سازمان یافته آموزش ببینند. این مهارتها باید در موقعیت های طبیعی به منظور تسهیل تعمیم دهی به موقعیت های مختلف آموزش داده شوند (گرشام[۱۹]، ۲۰۰۰). خانواده و نهادهای اجتماعی دیگر مانند مدرسه، مهمترین عامل اجتماعی شدن به شمار می آیند که در قالب ارزش ها و هنجارهای اجتماعی بررسی می شوند (به پژوه و همکاران، ۱۳۸۹).
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. فرزند پروری[۲۰] به روشها و رفتارهای ویژه ای گفته می شود که جداگانه یا در تعامل با یکدیگر بر رشد کودک تأثیر می گذارند. در واقع پایه و اساس شیوه فرزند پروری، مبین تلاش های والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان است (بامریند[۲۱]،۱۹۹۱). منظور از سبک های فرزند پروری، روشهایی است که والدین برای تربیت فرزندان خود بکار میگیرند و بیانگر نگرشهایی است که آنها نسبت به فرزندان خود دارند و همچنین شامل معیارها و قوانینی است که برای فرزندان خویش وضع میکنند (لویز و لامب[۲۲]،۲۰۰۳؛ رانک و روبرتس[۲۳]،۲۰۰۳)
تحقیقات معاصر در مورد شیوه های فرزندپروری از مطالعات بامریند بر روی کودکان و خانواده های آنان نشأت گرفته است. بامریند با رویکردی تیپ شناختی بر ترکیب اعمال فرزندپروری متفاوت تأکید می کند. تفاوت در ترکیب عناصر اصلی فرزندپروری (مانند گرم بودن، درگیر بودن، درخواست های بالغانه، نظارت و سرپرستی) تغییراتی در چگونگی پاسخ های کودک به تأثیر والدین ایجاد می کند (دارلینگ[۲۴]،۲۰۰۷). شیفر[۲۵] بر اساس مشاهدات تعاملات کودکان ۱ تا ۳ ساله با مادران آنها یک طبقه بندی مبتنی بر دو جنبه رفتار والدینی یعنی آزادی- کنترل (سهل گیری در مقابل سخت گیری) و سردی- گرمی (پذیرش در مقابل طرد شدن) را ارائه کرده و نتیجه گرفته که مادران پذیرنده یا طرد کننده می توانند سخت گیر یا آسان گیر باشند (لایبل[۲۶]،۲۰۰۲).
یکی از ناتوانیهای عمده کودکان که استرس زیادی برای والدین ایجاد می کند، وجود کودک آهسته گام است. طبق تعریف، آهسته گام، عبارت است از رشد ناقص ذهن که شخص را در تطابق یا سازش با محیط خود ناتوان می کند؛ به طوری که بدون نظارت و کمک دیگری، قادر به زندگی نیست، (تردگلد[۲۷]، ۲۰۰۰). براساس تحقیقات، در هر جامعه حدود ۱ تا ۳ درصد جمعیت را افراد کم توان ذهنی تشکیل می دهند (سادوک[۲۸]،۲۰۰۳؛ نقل از رستمی، ۱۳۸۸). تولد چنین کودکانی در خانواده، همراه با استرس است. والدین این کودکان، با مسائل زیادی همچون مشکل پذیرش ناتوانی فرزند، خستگی ناشی از پرستاری و مراقبت، مسائل مربوط به اوقات فراغت، مشکلات مالی، مسائل پزشکی، آموزشی و توانبخشی مواجه هستند (وایتر[۲۹]،۲۰۰۳).
مسأله کودکان استثنایی و رسیدگی بیشتر به وضعیت بهداشت روانی آنان و خانواده هایشان، در سالهای اخیر به عنوان یکی از موضوعات مهم، اذهان جهانیان را به خود معطوف کرده است و چندین روز به عنوان روز جهانی بزرگداشت این افراد نامگذاری شده است تا اهمیت آنان در اجتماع مشخص تر شده و به رفع مشکلاتشان کمک شود (یکتاخواه، ۱۳۸۸). هر چند والدین در مواجهه با تولد فرزندان براساس ویژگیهای خاص خود و نیز محیط پیرامون خود، واکنشهای گوناگونی نشان می دهند و به ندرت، می توان این واکنشها را پیش بینی کرد، اما واکنش والدین کودکان آهسته گام، پیش بینی پذیر است که شامل احساس گناه، احساس خشم، حمایت افراطی، مشکلات بین فردی و مسائل زناشویی می شود (وایتر، ۲۰۰۳). ممکن است شیوه های تربیت فرزندان در این خانواده ها متفاوت باشد و والدین کودکان استثنایی از روش های متفاوتی نسبت به والدین کودکان عادی استفاده نمایند ولی در نهایت اتخاذ هر نوع سبک و شیوه ی فرزند پروری، نه تنها تأثیری بر سلامت روانی کودکان، بلکه بر والدین نیز خواهد گذاشت (گرجی و محمودی، ۱۳۹۱).
[۱] . Maccoby & Martin
[۲] . Simons & Conger
۲-۳-۲-۳- صعودکنندگان ۴۲
۲-۳-۳- مقایسه ی شیوه ی زندگی تسلیم شوندگان با پناهجویان و صعود کنندگان ۴۲
۲-۳-۳-۱- مقایسه ی کلی ۴۲
۲-۳-۳-۲- شیوه ی پاسخدهی به تغییر ۴۶
۲-۳-۳-۳- دامنه ی ارتباطات ۴۶
۲-۳-۳-۴- زبان ارتباطی ۴۶
۲-۳-۳-۵- ظرفیت تحمل سختی ۴۷
۲-۳-۴- معضل ناملایمات ۴۸
۲-۳-۵- درخت موفقیت ۵۱
۲-۳-۶- پیشینه ی علمی AQ ۵۸
۲-۴- درماندگی آموخته شده و افسردگی ۵۸
۲-۵- افسردگی و AQ ۶۲
۲-۶- موفقیت ، سلامت و خوش بینی ۶۶
۲-۷- سرسختی و توانایی تاب آوری در برابر ناملایمات ۶۹
۲-۷-۱- تسلط یا انفعال ۷۰
۲-۷-۲- تسلط و سلامتی ۷۰
۲-۷-۳- موانع قطعی توانمندی ۷۱
۲-۸- چکیده نظریات در خصوص درماندگی آموخته شده و نظریه سرسختی ۷۲
عنوان صفحه
۲-۹- تحقیقات مرتبط با AQ ۷۴
۲-۹-۱- عملکرد پیشرفت و AQ ۷۴
۲-۹-۲- مشاغل و AQ ۷۶
۲-۱۰- تحقیقات مرتبط با افسردگی در ایران ۷۶
۲-۱۰-۱- شیوع افسردگی در جامعه ی ایرانی ۷۶
۲-۱۰-۲- افسردگی و جنسیت ۷۹
۲-۱۱- نتیجه گیری ۸۱
فصل سوم: روش تحقیق ۸۳
۳-۱- مقدمه ۸۴
۳-۲- طرح کلی پژوهش ۸۴
۳-۳- جامعه ی آماری ۸۵
۳-۴- نمونه و روش نمونه گیری ۸۶
۳-۵- ابزار پژوهش ۸۸
۳-۵-۱- فرم کوتاه پرسشنامه ی افسردگی بک ۸۸
۳-۵-۲-روایی و پایایی پرسشنامه ی افسردگی بک ۸۹
۳-۵-۳- نیمرخ AQ ۹۰
۳-۵-۴- پایایی ۹۱
۳-۵-۵- روایی ۹۳
۳-۵-۶- هنجارها ۹۵
۳-۶- شیوه ی اجرای پژوهش ۹۶
۳-۷- روش تجزیه و تحلیل داده ها ۹۷
عنوان صفحه
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها ۹۸
۴-۱- مقدمه ۹۹
۴-۲- ویژگی های جمعیت شناختی ۹۹
۴-۳- بررسی فرضیه ها ۱۰۱
۴-۳-۱- فرضیه ی اول ۱۰۱
۴-۳-۲- فرضیه ی دوم ۱۰۴
۴-۳-۳- فرضیه ی سوم ۱۰۵
۴-۳-۴- فرضیه چهارم ۱۰۶
۴-۳-۵- فرضیه پنجم ۱۰۷
۴-۴- یافته های جنبی ۱۰۸
۴-۴-۱- مقایسه ی AQ رشته های مختلف ۱۰۸
۴-۴-۲- مقایسه ی میزان افسردگی رشته های مختلف با یکدیگر ۱۱۲
۴-۴-۳- مقایسه ی AQ دختران با پسران ۱۱۲
۴-۴-۴- مقایسه ی دختران با پسران در خرده مقیاس های AQ ۱۱۳
۴-۴-۵- مقایسه ی میزان افسردگی پسران با دختران ۱۱۵
۴-۴-۶- مقایسه ی AQ مجردین با متأهلین ۱۱۷
۴-۴-۷- مقایسه ی میزان افسردگی مجردین با متأهلین ۱۱۷
۴-۴-۸- مقایسه ی توزیع AQ گروه نمونه با هنجار جهانی ۱۲۰
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری ۱۲۲
۵-۱- مقدمه ۱۲۳
۵-۲- خلاصه تحقیق ۱۲۳
عنوان صفحه
۵-۳- نتایج و بحث ۱۲۵
۵-۳-۱- بحث و تبیین فرضیه ی اول پژوهش ۱۲۵ ۵-۳-۲- بحث و تبیین فرضیه ی دوم پژوهش ۱۲۸ ۵-۳-۳- بحث و تبیین فرضیه ی سوم پژوهش ۱۳۰ ۵-۳-۴- بحث و تبیین فرضیه ی چهارم پژوهش ۱۳۱
۵-۳-۵- بحث و تبیین فرضیه ی پنجم پژوهش ۱۳۳
۵-۳-۶- تبیین و بررسی یافته های جنبی ۱۳۵
۵-۳-۶-۱- تفسیر میانگین AQ گروه نمونه بر اساس هنجار ۱۳۵
۵-۳-۶-۲- مقایسه ی AQ و خرده مقیاس های آن با توجه به جنسیت، تاهل، رشته ۱۳۹
۵-۳-۶-۳- شیوع افسردگی در گروه نمونه ۱۴۱
۵-۴- محدودیت ها ی پژوهش ۱۴۳
۵-۵- پیشنهادات پژوهش ۱۴۳
منابع و مآخذ ۱۴۶
فهرست منابع فارسی ۱۴۶ فهرست منابع خارجی ۱۵۰
چکیده به زبان انگلیسی ۱۵۰
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول (۱-۳) جمعیت آماری به تفکیک رشته و جنسیت ۸۶
جدول (۲-۳) پایایی نیمرخ AQ ۹۱
جدول (۳-۳) پایایی نیمرخ AQ در این تحقیق ۹۲
جدول (۴-۳) همبستگی درونی نیمرخ AQ در نسخه ی اصلی ۹۳
جدول (۵-۳) همبستگی درونی نیمرخ AQ در پژوهش حاضر ۹۴
جدول (۶-۳) نمرات آماری مقیاس AQ در خرده مقیاس ها به تفکیک ۹۵
جدول (۱-۴) فراوانی جمعیت نمونه بر اساس جنسیت، رشته ی تحصیلی و وضعیت قبولی ۱۰۰
جدول ( ۲-۴) مقایسه ی AQ قبولی ها با مردودی ها ۱۰۱
جدول (۳ -۴) مقایسه ی AQ قبولی ها با مردودی ها در پایین ترین طبقه ۱۳۳ AQ < ۱۰۲
جدول ( ۴-۴) مقایسه ی AQ قبولی ها با مردودی ها در بالاترین طبقه ۱۷۷ AQ > ۱۰۳
جدول( ۵-۴) مقایسه ی میانگین افسردگی مردودی ها با قبولی های کنکور سراسری ۱۰۴
جدول ( ۶-۴) مقایسه ی AQو خرده مقیاس های آن با نمره ی افسردگی آزمون بک ۱۰۵
جدول (۷-۴) مقایسه ی AQو خرده مقیاس های آن با رتبه ی کشوری ۱۰۶
جدول (۸-۴) رابطه ی بین نمرات حاصل از افسردگی بک و رتبه ی کشوری ۱۰۷
جدول (۹-۴) مقایسه ی میانگین AQ در رشته های مختلف ۱۰۸
عنوان صفحه
جدول (۱۰-۴) مقایسه ی میانگین و انحراف معیار خرده مقیاس های AQ رشته های مختلف ۱۰۹
جدول (۱۱-۴) تحلیل واریانس برای مقایسه ی میانگین خرده مقیاس ها در رشته های مختلف ۱۱۰
جدول (۱۲-۴) مقایسه ی تفاوت میزان افسردگی در رشته های مختلف ۱۱۲
جدول (۱۳-۴) مقایسه ی میانگین AQ در دختران و پسران ۱۱۲
جدول (۱۴-۴) مقایسه ی میانگین خرده مقیاس های AQ در دختران و پسران ۱۱۳
جدول (۱۵-۴) مقایسه ی میزان افسردگی دختران و پسران ۱۱۵
جدول (۱۶-۴) همبستگی بین زن و مرد در نیمرخ AQ ( هنجار جهانی) ۱۱۶
جدول (۱۷-۴) مقایسه ی میانگین AQ مجردین و متاهلین ۱۱۷
جدول (۱۸-۴) مقایسه ی میزان افسردگی مجردین و متأهلین ۱۱۷
جدول (۱۹-۴) شیوع افسردگی در کل جمعیت نمونه ۱۱۸
جدول (۲۰-۴) رتبه ی درصدی CORE و AQ در مقیاس جهانی ۱۱۹
جدول (۲۱-۴) هنجار جهانی نیمرخ AQ و خرده مقیاس های CORE ۱۲۱
مطلب دیگر :
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
نمودار (۱-۴) مقایسه ی میانگین گروه نمونه در مقیاس های AQ و CORE با هنجار جهانی ۱۱۱
نمودار (۲-۴) مقایسه ی انحراف معیار گروه نمونه مقیاس های AQ وCORE با هنجار جهانی ۱۱۱
نمودار (۳-۴) مقایسه ی میانگین AQ و CORE پسران با هنجار ۱۱۴
نمودار (۴-۴) مقایسه ی میانگین AQ و CORE دختران با هنجار ۱۱۴
نمودار (۵-۴) میزان افسردگی در هر طبقه ۱۱۸
نمودار (۶-۴) مقایسه ی توزیع فراوانی طبقات AQ با هنجار جهانی ۱۲۰
فهرست ضمائم
عنوان صفحه
ضمیمه ی الف: نیمرخ AQ ۱۵۴
ضمیمه ی ب : پرسشنامه ی افسردگی بک ۱۵۷
فصل اول:
کلیات پژوهش
۱-۱- مقدمه:
«هم اکنون جنبشی در روان شناسی پا گرفته است که نقش روان شناسی در جنبه های مثبت زندگی را مد نظر دارد. طرفداران روان شناسی مثبت نگر [۱]به سرکردگی میهالی سیکزنت میهالی[۲] معتقدند ؛ رشته روانشناسی در قرن بیستم عمدتاً به جنبه های منفی زندگی پرداخته است و وقت آن رسیده تا مثبت نگری روان شناسی نمایان شود. روان شناسی مثبت نگر فرصتی به ما می دهد تا کنترل زندگی خود را در دست بگیریم و اعتدال را رعایت کنیم» (سانتراک، ۲۰۰۳ ، ص ۳۰).
موفقیت در زمینه های مختلف زندگی یکی از چالش هایی بوده است که همواره بشر با آن روبرو بوده است، تا حدی که شاید افراد میزان خوشبختی خود را در مقدار اندوخته های موفقیت آمیز خود جستجو کنند. با این وجود اگر موفقیت را رسیدن به اهداف فردی ، اجتماعی و . در نظر بگیریم، همه ی انسان ها موفق نیستند، چه آنهایی که اصولاً انگیزه ای برای کسب موفقیت ندارند و چه آنهایی که در نیمه ی راه متوقف می شوند. شاید برخی افراد اتفاقات ناگوار زندگی را مانعی برای موفقیت های خود تصور کنند. اما اگر این تعریف صحیح باشد، « ما چه توضیحی داریم برای آدم هایی که در طول جنگ قدرت خودشان را حفظ می کنند، کسانی که قادر هستند در برابر ناملایمات ایستادگی کنند، کسانی که قادرند با وجود جدا شدن از همه تعلقات خود زندگی را با شادمانی ادامه دهند؟» (والنر[۳] و اداکس[۴]، ۲۰۰۷، ص۲).
برخی دانشمندان علوم روانشناسی کلید این معما را در قدرت بازگشت پذیری[۵] انسان می دانند.
سیبرت[۶] ( ۲۰۰۵) در تعریف بازگشت پذیری چهار ویژگی زیر را ذکر می کند :
تا کنون تحقیقات زیادی در خصوص عوامل موثر بر شکل گیری بازگشت پذیری به منظور شناسایی و پرورش انسان های انعطاف پذیری که در تلاطم امواج بی امان مشکلات مقاومت بیشتری از خود نشان دهند انجام شده است ، اما برای اولین بار پاول جی استولتز[۷] که از همکاران سلیگمن[۸] بوده و فعالیت های وی در زمینه روانشناسی مثبت نگر می باشد در ۱۹۸۷ نظریه ی جدید خود را مطرح و مقیاسی استاندارد برای اندازه گیری بازگشت پذیری ، تحت عنوان ضریب سختی[۹](AQ) را ارائه کرد ( پیک لرنینگ ، ۲۰۰۸ د).
استولتز در ۱۹۹۷ در تبیین AQ عنوان می کند : AQ به شما می گوید به چه خوبی شما می توانید در برابر سختی ها دوام بیاورید و توانایی غلبه کردن بر آن را دارید. پیش بینی می کند چه کسی بر سختی ها غلبه می کند و چه کسی در هم می شکند. چه کسی پا را فرا تر از انتظاراتی که از عملکرد و توانایی بالقوه ای که از اوانتظار می رود می گذارد و چه کسی سقوط خواهد کرد. و به کوتاهترین عبارت:
« AQ پیش بینی می کند چه کسی تسلیم و چه کسی پیروز می شود» (استولتز، ۱۹۹۷ ص ۷).
حال از آنجا که پیش بینی عملکرد موفقیت آمیز برای مدیران، برنامه ریزان، کارفرمایان، درمانگران، اساتید و حتی افراد عادی اهمیت دارد. اندازه گیری این سازه می توانست کمک شایانی به جامعه در پیشبرد اهداف خود داشته باشد. به همین منظور ابزاری با عنوان « نیمرخ[۱۰]AQ » طراحی و استاندارد شد. الکین (۲۰۰۸) در تبیین این ابزار چنین عنوان می کند: « همانطور که IQ ضریب هوشی شما را می سنجد، AQ ظرفیت شما را برای مقابله با ناملایمات زندگی ( و تبدیل آن به فرصت ها ) می سنجد. نیمرخ AQ یک ابزار و مقیاس معتبر علمی است که در مجموع به آسانی سطوح عملکرد و ضریب سختی افراد را براساس عوامل موفقیت اندازه گیری می کند» (ص ۱۵).
AQ یک سازه ی چهار بعدی است و به وسیله چهار خرده مقیاس دیگر تحت عنوان (CORE) که حروف ابتدایی کلمات: (کنترل[۱۱]، پاسخگویی[۱۲]، گسترش[۱۳] و دیرپایی[۱۴]) می باشد، اندازه گیری می شود. این چهار عامل در مجموع شیوه ی پاسخدهی و واکنش فرد به ناملایمات زندگی را نشان می دهند.
با توجه به تئوری استولتز انسان ها از نظر استعداد پیشرفت و موفقیت به سه دسته تقسیم می شوند:
فصل دوم :ادبیات و پیشینه تحقیق ۱۹
مقدمه. ۲۰
۲-۱اعتیاد. ۲۰
۲-۱-۱تاریخچه مواد. ۲۱
۲-۱-۲طبقه بندی مواد. ۲۲
۲-۱-۳ وابستگی ۲۵
۲-۱- ۳-۱ ملاک های تشخیصی DSM_IV_TRبرای وابستگی به مواد. ۲۶
۲-۱-۴ سوء مصرف مواد. ۲۷
۲-۱-۴-۱ملاک های تشخیصی برای سوء مصرف مواد به شرح زیر می باشد: ۲۷
۲-۱-۵ قطع مصرف یا ترک مواد. ۲۸
۲-۱-۵-۱ ملاک های DSM_IV_TRبرای ترک مواد: ۲۸
۲-۱-۶همه گیر شناسی ۲۹
۲-۲مصرف مواد در ایران ۳۰
۲-۳ عوامل تاثیر گذار بر مصرف مواد. ۳۰
۲-۳-۱علل فردی ۳۰
۲-۳-۲ عوامل محیطی و اجتماعی ۳۲
۲-۳-۳ مشکلات هیجانی ۳۴
۲-۳-۴عوامل ژنتیکی و زیستی ۳۶
۲-۳-۵ سیستم پاداش مغزی ۳۷
۲-۴ تاثیر تعاملی مولفه های متعدد با اعتیاد. ۳۹
۲-۵مبنای نظری وابستگی به مواد. ۴۰
۲-۵-۱نظریات روان پویشی ۴۰
۲-۵-۲نظریات روان تحلیلی ۴۰
۲-۵-۳ روانشناختی خود. ۴۱
۲-۵-۴ نظریات رفتاری – شناختی ۴۲
۲-۵-۴-۱نظریات شناختی ۴۳
۲-۵-۵ نظریه های یادگیری ۴۳
۲-۵-۵-۱ نظریه یادگیری اجتماعی – شناختی ۴۳
۲-۵-۵-۲نظریه یادگیری اجتماعی ۴۴
۲-۵-۶دیدگاه های مبتنی بر ویژگی های درون فردی ۴۴
۲ -۵-۶-۱مدل بوم شناسی اجتماعی ۴۴
۲-۵-۶-۲الگوی تحقیر خود. ۴۵
۲-۵-۶-۳یادگیری اجتماعی چند مرحله ای ۴۵
۲-۵-۷نظریه تعامل خانواده. ۴۶
۲-۵-۸نظریه های یکپارچه نگر. ۴۶
۲-۵-۸-۱نظریه رفتار مشکل ۴۶
۲-۵-۸-۲نظریه گروه همسالان: ۴۷
۲-۵-۸-۳ الگوی آسیب پذیری ۴۷
۲-۵-۸-۴نظریه تفسیر انتخاب عقلایی ۴۷
۲-۵-۹نظریه های زیستی – روانی ۴۸
۲-۵-۹-۱ نظریه وابستگی جسمانی اعتیاد. ۴۸
۲-۵-۹-۲ نظریه مشوق مثبت اعتیاد. ۴۸
۲-۵-۱۰نظریه های اجتماعی – فرهنگی ۴۹
۲-۵-۱۰-۱نظریه بی هنجاری ۴۹
۲-۵-۱۰-۲نظریه انزوا طلبی مرتون ۴۹
۲-۵-۱۰-۳نظریه برچسب زنی ۴۹
۲-۵-۱۱نظریات فیزیولوژیک. ۵۰
۲-۵-۱۲نظریه ی سیستم انگیزشی ۵۰
۲-۶ اهداف درمان وابستگی به مواد. ۵۱
۲-۶-۱رویکردها ی درمانی وابستگی به مواد. ۵۲
۲-۶-۲ درمان اعتیاد. ۵۲
۲-۶-۲-۱درمان دارویی ۵۳
۲-۶-۲-۲درمان های غیر دارویی ۵۴
۲-۷ سبک های مقابله ای ۵۸
۲-۷-۱تعریف سبک های و مهارتهای مقابله ای ۵۸
۲-۷-۲ مهارتهای مقابله ای : ۵۸
۲-۷-۳ انواع سبک های مقابله. ۶۰
۲-۷-۴انواع مقابلهی کارآمد ۶۱
۲-۷-۴-۱مقابلهی متمرکز بر مسأله. ۶۱
۲-۷-۴-۲مقابلهی متمرکز بر هیجان ۶۲
۲-۷-۵مقابلهی ناکارآمد و غیر مفید ۶۳
۲-۷-۶عوامل موثر بر انتخاب راهبردهای مقابلهای ۶۵
۲-۷-۶-۱عوامل مربوط به منبع مقابله. ۶۵
۲-۷-۶-۲عوامل مربوط به ارزیابیهای موقعیتی ۶۶
۲-۷-۷ اهمیت آموزش مهارتهای سبک های مقابلهای ۶۷
۲-۷-۸عملکرد اصلی مهارت های مقابله ای ۶۸
۲-۸ سیستم های مغزی ـ رفتاری ۶۸
۲-۸-۱ نظریه شخصیتی گری ۶۹
۲-۸-۲سیستم فعال سازی رفتاری (BAS) 70
۲-۸-۳سیستم بازداری رفتاری (BIS) 71
۲-۸-۴ سیستم جنگ / گریز (FFS) 73
۲-۸-۵ توصیف سیستم های مغزی – رفتاری: ۷۴
۲-۸-۵-۱ بعد رفتاری: ۷۴
۲-۸-۵-۲سطح شناختی ۷۵
۲-۸-۵-۳بعد عصب شناختی ۷۵
۲-۹ آسیب شناسی روانی وویژگی های شخصیتی مرتبط با وابستگی به مواد. ۷۶
۲-۱۰سبکهای هویت. ۷۶
۲-۱۰-۱ نظریه های هویت. ۷۸
۲-۱۰-۲ انواع سبک های هویت. ۸۰
۲-۱۰-۳ تعهد :. ۸۲
۲-۱۰-۴ شکل گیری هویت در نوجوانی ۸۲
۲-۱۰-۴-۱ مدل های شکل گیری هویت. ۸۴
۲-۱۰-۵ چهار وضعیت هویت من در دید گاه مارسیا ۸۵
۲-۱۰-۶ تغییر هویت در نوجوانی ۹۱
۲-۱۰-۶-۱ مکانیسم های تغییر هویت. ۹۲
۲-۱۰-۷پیشینه پژوهش. ۹۳
۲-۱۰-۷-۱پیشینه داخلی پژوهش. ۹۳
۲-۱۰-۷-۲پیشینه خارجی پژوهش. ۹۷
۲-۱۰-۸جمع بندی نتایج پیشینه های پژوهش. ۱۰۰
فصل سوم: روش پژوهش. ۱۰۲
۳-۱روش پژوهش. ۱۰۳
۳-۲جامعه آماری ۱۰۳
۳-۳روش نمونهگیری و حجم نمونه: ۱۰۳
۳-۴روش گردآوری دادهها: ۱۰۴
۳-۵ ابزارگردآوری اطلاعات: ۱۰۴
۳-۵-۱ مقیاس سیستم های مغزی / رفتاری (BIS، BAS): 104
۳-۵-۲ پرسشنامه ی سبک های مقابله با استرس: ۱۰۵
۳-۵-۳ پرسشنامه سبک های هویت:(ISI-6G) 106
۳-۶ روشها و ابزار تجزیه و تحلیل دادهها: ۱۰۶
فصل چهارم: یافته های پژوهش و تجزیه و تحلیل داده ها ۱۰۷
۴-۱ ویژگی های جمعیت شناختی ۱۰۸
۴-۲ یافته های توصیفی ۱۰۹
۴-۳ یافته های استنباطی ۱۱۲
فصل پنجم: تفسیرونتیجهگیری و جمعبندی ۱۲۰
۵-۱مقدمه. ۱۲۱
۵-۲ بحث و نتیجهگیری: ۱۲۱
۵-۳نتیجه گیری کلی ۱۲۵
۵-۴محدودیتهای پژوهش. ۱۲۶
۵-۵پیشنهادات. ۱۲۶
۵-۶پیشنهاد کاربردی پژوهش. ۱۲۷
منابع: ۱۲۸
منابع فارسی ۱۲۸
منابع انگلیسی ۱۳۳
ضمائم. ۱۲۹
فهرست جداول
شکل۲-۱ تعامل عومل موثر در شکل گیری وابستگی به مواد. ۳۹
نمودار (۲-۱) نمودار سیستم بازداری رفتاری ایجاد اختلال. ۷۳
جدول ۲-۱ پایگاه های هویت مارسیا بر اساس دو معیار تعهد وکاوش (به نقل از رومانو،۲۰۰۴) ۸۶
جدول ۴-۱: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنی ها براساس متغیرشغل ۱۰۸
جدول ۴-۲: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنیها براساس متغییر تاهل ۱۰۸
جدول ۴-۳: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنیها براساس متغییر تحصیلات ۱۰۹
جدول ۴-۴: توزیع فراوانی ودرصد فراوانی آزمودنیها براساس متغییر سن ۱۰۹
جدول ۴-۵: میانگین و انحراف معیار سیستم فعال سازی/ بازداری در گروه های مورد مطالعه ۱۰۹
جدول ۴-۶: میانگین و انحراف معیار سبک های مقابله ای در گروه های مورد مطالعه. ۱۱۰
جدول ۴-۷: میانگین و انحراف معیار سبک های هویت در گروه های مورد مطالعه. ۱۱۱
جدول ۴-۸: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سبک های هویت. ۱۱۲
جدول ۴-۹: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره سبک های هویت و تعهد. ۱۱۲
جدول ۴-۱۰: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) بر روی سبک های هویت و تعهد ۱۱۳
جدول ۴-۱۱: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سیستم فعال سازی/بازداری ۱۱۴
جدول ۴-۱۲: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره سیستم فعال سازی/بازداری ۱۱۴
جدول ۴-۱۳: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (آنوا) بر روی سیستم فعال سازی/بازداری ۱۱۵
جدول ۴-۱۴: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سبک های مقابله ای ۱۱۶
جدول ۴-۱۵: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره سبک های مقابله ای ۱۱۶
جدول ۴-۱۶: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) بر روی سبک های مقابله ای ۱۱۷
جدول ۴-۱۷: نتایج آزمون لوین برای مولفه های سبک های مقابله ای ۱۱۸
جدول ۴-۱۸: نتایج آزمون معناداری تحلیل واریانس چند متغیره مولفه های سبک اجتنابی ۱۱۸
جدول ۴-۱۹: نتایج آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) بر روی مولفه های سبک اجتنابی ۱۱۹
جدول سوالات مقیاس های سبک هویت. ۱۳۲
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای هویت وسبکهای مقابله ای وسیستم های فعال سازی /بازداری رفتاری در معتادان وافراد بهنجار انجام شد.روش مورد استفاده ،علی- مقایسه ای وابزار تحقیق، شامل پرسشنامه سبکهای هویت برزونسکی ،راهبردهای مقابله ای با استرس(CISS) اندلروپارکر،مقیاس BAS/BIS بود.نمونه آماری تحقیق ،شامل ۷۵ نفراز معتادان بستر ی در مراکز اقامتی چهار گانه ترک اعتیاد شهر اردبیل(آزادی ،تولد دوباره سبلان ،همیاران سلامت پاک،آرمان سبز) و تعداد ۷۵ نفرافرادبهنجار که به روش تصادفی،انتخاب شد که بوسیله ابزار های پژوهش سنجش شدندو برای حلیل اطلاعات از نرم افزار spss و برای تحلیل فرضیات از تحلیل واریانس چند متغیره مانوا استفاده شد نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین سبک های هویت، سبک های مقابلهای و سیستم های فعال سازی/ بازداری رفتاری در معتادان و افراد بهنجار میباشد در نتیجه می توان چنین گفت که سبکهای ، هویت سردرگم و سبک مقابله ای هیجان مدار از جمله متغیرهای روانشناختی منفی هستند که می تواند تاثیر زیادی بر مصرف مواد داشته باشند، بنابراین نیازمند برنامه ریزی مناسب و جامع جهت تعدیل و اصلاح این متغیرها می باشد.
کلید واژه:سبک های هویت ،سبکهای مقابله ای ،سیستم های فعال سازی/ باز داری رفتاری،سومصرف مواد
اعتیاد[۱] به مواد مخدر، بیماری روانی عودکننده و مزمنی است که توام با اختلالات انگیزشی شدید و از دست دادن تسلط رفتاری است و منجر به ویرانی شخصیت میشود. میلیونها انسان از این اختلال رنج میبرند که اغلب با دیگر بیماریهای روانی بروز و ظهور یافته و هزینه های اقتصادی و اجتماعی گوناگونی را بر جامعه تحمیل می کند.درسراسر جهان تعدادمصرف کنندگان مواد ۱۹۰میلیون نفر می رسند ،آمار رسمی ،تعداد معتادان کشور را ۱-۲میلیون نفر با میانگین سنی ۱۸سال ذکر می کند این درحالی است که ۱۱میلیون نفر از جمعیت کشوربا مشکل اعتیاد خود واطرافیان مواجه هستند(شفیعی،رهگذر،۲۰۰۴،ضیا الدین وزارع زاده وحشمتی ،۱۳۸۵ به نقل از حمیدکاظمی ،سپیده مرتضوی،۱۳۹۳ )
چندین دهه تحقیق و پژوهش به اثبات رسانیده است که مصرف مواد مخدر، کارکرد طبیعی قشر پاداشدهی مغز را مورد آسیب قرار داده و مصرف مداوم مواد مخدر باعث انحراف در عملکرد سیستم پاداشدهی مغز میشود.چنین انحرافاتی در بافتهای مغزی، انتقالدهندههای عصبی و سطوح ناحیهای پردازش اطلاعات مغز به دنبال مصرف مواد مخدر ظاهر میشود که هم در نمونهی حیوانی و هم در انسان به اثبات رسیده است.
علاوه بر آن، این که چرا در برخی افراد معتاد اختلالات روانی گسترش مییابند واضح نیست. روند رو به افزایش مصرف مواد در بین نوجوانان بسیار نگران کننده است، زیرا اکثر نوجوانان که مصرف مواد را در سالهای اولیه نوجوانی آغاز می کنند به مصرف این مواد درسالهای آینده ادامه می دهند که میزان مصرف و مشکلات مرتبط با آن نیز افزایش می یابد ( محمد خانی، ۱۳۸۵).
نوجوانی غالبا بعنوان یک دوره مهم روانشناختی توصیف شده است. در طول نوجوانی افراد، نوعا با دامنه گسترده ای از رفتارها و الگوهای سبک زندگی روبرو میشوند(پور چناری وگلزاری۱۳۸۷). این فرایند بعنوان بخشی از فرایند طبیعی جدایی از والدین، رشد حس خودمختاری و استقلال و ایجاد هویت [۲]شخصی برای عملکرد سودمند در دوران بزرگسالی رخ میدهد. فشارها و استرس های دوران نوجوانی خطراتی مانند سیگارکشیدن ومصرف مشروبات را افزایش می دهند.(بوتوین[۳] وبوتوین به نقل از لوینسون[۴]،رویز[۵]،میلمن[۶]،لانگرود[۷]،۱۹۹۷).
هر چند که همه نوجوانان این مراحل رشد را به نسبت یکسان وبطور موفقیت آمیز طی نمی کنند .برخی از نوجوانان به هویت یکپارچه دست می یابند ،در حالی که برخی از نوجوانان در وضعیت هویتی سردرگمی می مانند . همچنین نوجوانان ممکن است به مصرف مواد مشغول شوند زیرا مواد برای آنها معنایی از ایجاد مسئولیت مشترک با گروه مرجع خاص، طغیان در برابر اقتدار والدین یا ایجاد هویت فردی شان فراهم می کند
بر اساس مطالعات انجام شده ۴درصد از افراد زیر ۱۵سال و۴/۲۴درصد در سنین ۱۹-۱۵سالگی ودر کل۳/۵۶درصد در سن زیر ۲۴سالگی مصرف مواد مخدر را شروع کرده اند (معاونت امور فرهنگی وپیشگیری سازمان بهزیستی ،۱۳۷۸)مطالعه دیگر میزان شیوع سوءمصرف مواد[۸] در دانش آموزان ایران را ۷/۵درصد گزارش کرده است (موسوی ۱۳۷۹،به نقل از اللهوردی پور وهمکاران ۱۳۸۴). یکی از عواملی که در پژوهش های متعددی موثر بودن آن مورد تایید قرار گرفته، سبک های مقابله ای[۹] است.واین یکی از متغییر های موثر بر سلامت روانی در دوره نوجوانی است که نوجوانان برای رویاروی با فشار های روانی محیط خود بکار می گیرد که البته مقابله در نوجوانان به شیوه های مختلف مفهوم پردازی واندازه گیری شده است .
امروزه تنیدگی و استرس به بخش مهم و اجتناب ناپذیری در زندگی آدمی تبدیل شده است. بررسی ها در زمینه تنیدگی بر این نکته تاکید دارند که آنچه سلامت رفتار را با خطر روبرو می سازد خود تنیدگی نیست بلکه شیوه ارزیابی فرد از تنیدگی و روش های مقابله و مدیریت تنیدگی می باشد (نیکل [۱۰]و اگل[۱۱]، ۲۰۰۶)
یکی از تکالیف اساسی رشد دوران نوجوانی ،تحول هویت پایدار ومنسجم است (اریکسون؛به نقل از برزونسکی ،۲۰۰۸). رشد هویت سالم با درگیر شدن در اعمال وفعالیت های گوناگون که اطلاعاتی را درباره “خود”وتعهد درباره ی عقایدی درباره ی دیگران وترجیحات دیگران فراهم می آورد مرتبط است (مارسیا[۱۲] ،۱۹۸۰) شکل گیری هویت و دستیابی به تعریفی منسجم از خود، مهم ترین جنبه رشد روانی و اجتماعی انسان است. انتخاب ارزش ها، باورها و اهداف زندگی، مهم ترین مشخصه های اصلی هویت را در دوره نوجوانی و جوانی تشکیل می دهند(کاور و وایت[۱۳]۲۰۰۹ ). در مطالعه شخصیت انسان، هویت جنبه اساسی و درونی است که به کمک آن، فرد با گذشته خود ارتباط یافته، در زندگی احساس تداوم و یکپارچگی می کند. شکل گیری هویت، ترکیبی از مهارت ها، جهان بینی و همانند سازی های دوران کودکی است که به صورت یک کل کم و بیش منسجم، پیوسته و منحصر به فرد در می آید که برای فرد، حس تداوم گذشته و جهت گیری به سوی آینده را فراهم می سازد.اریکسون بر این باور است که شکل گیری و پذیرش هویت فرد، تکلیفی به طور کامل، دشوار و اضطراب زا است. افرادی که به هویت قوی دست می یابند، برای رویارویی با مسائل بزرگسالی آماده می شوند و افرادی که نمی توانند به چنین هویتی دست یابند، بحران هویت را تجربه می کنند؛ چنین افرادی نمی دانند به کجا تعلق دارند یا می خواهند به کجا بروند (اسنیدوایتال[۱۴]،۲۰۰۹)در نتیجه ممکن است از مسیر بهنجار، تحصیل، شغل و ازدواج کناره گیری نمایند.
در این میان یکی از معضلاتی که اخیرا گریبانگیر خانواده ها می باشد معضل مواد مخدر و اعتیاد به آن است. سوءمصرف مواد به الگویی غیر انطباقی از مصرف مواد گفته می شود که منجر به مشکلات مکرر و پیامدهای سوء می شود و مجموعه ای از علائم شناختی، رفتاری و روانشناختی را در بر می گیرد(دهقانی ،زارع،صدقی وپورموحد،۱۳۸۸). افزایش مصرف مواد مخدر میان جوانان و تنوع آن یکی از حادتر ین مشکلات بهداشتی جوانان است. در این بین فعال سازی / بازداری رفتار از متغیرهایی است که اخیراً در رابطه با سوءمصرف مواد مورد بررسی قرار گرفته است(سلیمانیان و همکاران، ۱۳۹۲) . گری[۱۵] توضیح می دهد که چگونه صفات شخصیتی مرتبط با مغز، افراد را مستعد اختلالات و آسیب روان شناختی می کند. در نظریه ی گری دو سیستم اساسی مغزی وجود دارد که رفتار و هیجان ها را کنترل میکند(گری،۱۹۹۰). سیستم بازداری رفتاری[۱۶] که به وسیله محرک شرطی که با تنبیه یا حذف پاداش ارتباط دارد، فعال می شود و سیستم فعال ساز رفتاری[۱۷] که به وسیلهی محرکی که با پاداش یا پایان دادن به تنبیهی که به منظور هدایت ارگانیزم به سوی محرک ارتباط دارد، فعال می شود. افرادی که حساسیت بالایی در سیستم
مطلب دیگر :
پایان نامه : نکته هایی برای قصه گویی در کلاس درس:
فعال ساز رفتار دارند بیشتر تمایل دارند تا رفتار گرایشی و عاطفه ی مثبت را در شرایط تحریک که با پاداش همراه است تجربه کنند(کارور ووایت،۱۹۹۴؛داو ولوگستن[۱۸]،۲۰۰۴،فاولس[۱۹]،۲۰۰۰). کارور و وایت سیستم بازداری رفتار را با اضطراب و ناکامی و سیستم فعال سازی رفتار را با امید آسودگی مرتبط می داند. بنابراین، به نظر می رسد حساسیت متفاوت سیستم های مغزی/ رفتاری در افراد مختلف، آسیب پذیری آن ها را برای تجربه حالات مختلف روانشناختی تحت تأثیر قرار می دهدجانسون،ترنر،وایواتا(۲۰۰۳)و ایگمار[۲۰]، فرانکن[۲۱] ،موریس[۲۲] وگورگیوا [۲۳](۲۰۰) نقش سیستم فعال سازی را در سوءمصرف مواد نشان داه اند.
درمورد سبب شناسی گرایش به سومصرف مواد ،فرضیه های مختلفی بیان شده است وعوامل متفاوتی رادر ایجاد آن دخیل می دانند،اما هیچ یک از آنها به تنهای نمی توانند مصرف مواد را تبیین کنند.ازجمله عواملی که به عنوان عامل تحولی مطرح است ،موضوع هویت وسبکهای هویت یابی[۲۴](اطلاعاتی[۲۵] ،هنجاری[۲۶] وسردرگم /اجتنابی[۲۷] )است .به کمک هویت است که افراد به تعریفی از خویشتن میرسند که اگر این تعریف باواقعیت اجتماعی آن در تعارض باشد ؛حالتهای چون عدم پختگی،فشار روانی ومشکلات رفتاری را تجربه می کنند.اگرفرایند هویت یابی نوجوانان مختل شود،نوجوانان دچار آشفتگی هویت یاآشفتگی نقش اجتماعی خود خواهندشد که می تواند سبب بزهکاری،ناسازگاری های اجتماعی،اختلال در هویت جنسی وحملات روان پریشانه گردد(نارنجی ها،۱۳۸۸). در حال حاضردربین نوجوانان درسراسرجهان شیوع روزافزون سومصرف مواد مخدر به چشم می خورد (کوثر ،سماوی وحسین چاری،۱۳۸۸).پژوهش ها از یک سو حاکی از آن هستند که بیش از ۹۰درصد از سومصرف کنندگان[۲۸] مواد مخدر ،مصرف مواد را درنوجوانی آغاز میکنند (ماک[۲۹] ۲۰۰۱؛ اسوادی[۳۰] ۱۹۹۹،سماوی وحسین چاری ،۱۳۸۸)واز دیگر سو،براساس پژوهش های انجام شده،ویژگیهای شخصیتی به عنوان متغیرهای زمینه ساز وتعدیل کننده ،نفش مهمی را درشروع وادامه سومصرف مواد مخدر در گروه های سنی وجنسی وفرهنگی مختلف ایفا می کنند.دراین راستا ،پاره ای از پژوهش ها به رابطه پایگاه های هویت به عنوان هویت متغیرهای شخصیتی با سومصرف مواد مخدر در نوجوانان وجوانان پرداخته اند ،ولی پژوهشی که مقایسه سبکهای هویت و سبکهای مقابله ای[۳۱] و سیستم های فعال سازی[۳۲]/ بازداری رفتاری[۳۳] در معتادان و افراد بهنجار را انجام داده باشند، پیدا نشد. با توجه به این که اعتیاد به یک مساله حاد وگریبانگیر در کشور ما تبدیل شده است ورویکرد نظارتی – پلیسی در کنترل آن چندان موفق نبوده ،ضرورت دارد که تحقیقات دقیقی در زمینه شناسایی ابعاد مختلف روانی – اجتماعی واقتصادی وزیستی_شخصیتی(گری،۲۰۰۰)وفرهنگی آن صورت گیرد .پژوهش هابرای بررسی رابطه میان BASورفتارهای گرایشی یا تمایلی ،رابطه این سامانه ومصرف مواد را مورد بررسی قرار داده اند.پژوهش های لوکستون[۳۴] وداو [۳۵](۲۰۰۱)وجروم[۳۶] (۱۹۹۹) رابطه میان BAS ومصرف وسومصرف مواد را در جمعیت غیر بالینی تایید کرده اند. در پژوهشی دیگری (جانسون[۳۷]،ترونر[۳۸] وایواتا[۳۹]،۲۰۰۳)نشان داده شد سطوح بالای پاسخ دهی به پاداش وانگیختگی BAS با سومصرف الکل درطول زندگی ارتباط دارد .هم چنین فرانکن، موریس وجورجیوا[۴۰] (۲۰۰۶)نشان دادند افراد معتاد در مقایسه با دوگروه کنترل الکلی وافراد بهنجار ،بطور معنادار نمره بالاتری در خرده مقیاس BASمقیاس های سیستم بازداری رفتاری /سیستم فعالیت رفتاری (BAS/BIS ) ( کارور ووایت ،۱۹۹۴)داشتند.
در این بین تدابیر مقابله ای افکار و رفتارهایی هستند که پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرس زا به کار گرفته می شوند .در حالی که منابع مقابله ای ویژگی های خود شخص هستند که قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبک های شناختی، منبع کنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله (وفایی بوربور ۱۳۷۸). از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از توانایی های خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابی ها ممکن است مطابق با واقعیت و توانایی های واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و توانایی های او نباشد، ولی هر چه هست برداشت های فرد از توانایی ها و قابلیت هایش تعیین کننده اصلی برای مقابله با دشواری ها می باشد یکی از اهداف مهم در ارتباط با سبک های مقابله ای در میان معتادان این است که مشخص کنیم چه نوع راهبردهـای مقابلـه ای در جمعیـت بـالینی خـاص بـا سـازگاری بهتری همراه است. در واقع، ارتباط نوع خاصی از مقابله برای پیش بینـی انـسجام بیمـار، بـه نوع خاصی از شـرایط اسـترس زایـی بـستگی دارد کـه فـرد را درگیـر خـود کـرده اسـت. مشخص شده اسـت کـه مقابلـه مـساله محـور درمعتادانی که تصور می کنند، کنترل بیشتری بر شرایط استرس زای خود دارنـد بـا پیامـدهای مطلوبی همراه است و مقابله هیجـان محـور در معتادانی کـه تـصور مـی کردنـد بـر شـرایط استرس زا کنترل کمتری دارند، با پیامدهای مطلوبی همراه بود.
باعنایت به آنچه که گذشت درخصوص موضوع تحقیق، هرکدام از مولفه ها ، باموارد گوناگونی مورد بررسی قرارگرفته ولی تا کنون تحقیقی یا بررسی در خصوص سه متغییربصورت همزمان انجام نشده است .لذا به لحاظ اهمیت مسئله که یکی از بحرانهای جامعه امروزی است ، این موضوع انتخاب شده است. و با توجه به مطالب فوق مسئله اصلی این تحقیق مقایسه سبک های هویت وسبکهای مقابله ای و سیستم فعال سازی /بازداری رفتاری( BAS/BIS ) در معتادان و افراد بهنجار می باشد.
اعتیاد که یک بیماری جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی است (گالانتر[۴۱]، ۲۰۰۶) و پیامدهای ناخوشایند آن از مهم ترین دغدغه های جوامع و یکی از ناگوارترین آسیب های اجتماعی است و مدت هاست که نظر متخصصین بهداشت روانی را به خود جلب کرده است (مارتین[۴۲]، ۲۰۰۷). و به عنوان یکی از موضوعات اساسی در ارتباط با سلامت جوانان مطرح است (گرکین[۴۳] و شر[۴۴]، ۲۰۰۶). نوجوانان و جوانان در هر کشوری به لحاظ تحرک اجتماعی و بالندگی نقش محوری را در توسعه همه جانبه ایفا می کنند. برای رسیدن به اهداف توسعه و پیشرفت کشور، شناسایی مشکلات و مسائل پیش رو از اهمیت زیادی بر خوردار است. در این راستا شناسایی جوانان در معرض خطر سوء مصرف مواد و سایر رفتار های پر خطر باید از دغدغه های اساسی متولیان تعلیم و تربیت باشد. از آنجا که نوجوانی زمان تجربه کردن و انتخاب های شخصی بوده و هویت شخص در این زمان شکل می گیرد، جوانان و نوجوانان در برابر مصرف مواد و رفتارهای پر خطر بسیار آسیب پذیر هستند. به همین دلیل شناخت عوامل موثر در پیشگیری و حفظ جوانان و نوجوانان از مصرف مواد و رفتار های پر خطر اهمیت بسیاری دارد (خلج آبادی فراهانی و عبادی، ۱۳۸۲). از سویی میزان مصرف مواد در نوجوانان و جوانان روز به روز افزایش می یابد و برای کنترل این امر لازم است در برنامه های پیشگیری و درمان از روی آوردهای جدید بهره گرفته شود . یافته های بالینی نشان داده است که در شکل گیری وابستگی به مواد واختلال سوءمصرف مواد ، عوامل گوناگون روانشناختی اجتماعی، خانوادگی و زیست شناختی درگیر هستند ( بشارت ،میر زمانی وپور حسین،۱۳۸۰؛پور شهباز، شاملو، جزایری و قاضی طباطبایی،۱۳۸۴؛دباغی ،۱۳۸۶، مجید، کولدر و استرود[۴۵]، ۲۰۰۹؛فرانکویس[۴۶]،اوریاکومب وتیگنول[۴۷]،۲۰۰۰). تحقیق و پژوهش به اثبات رسانیده است که مصرف مواد مخدر، کارکرد طبیعی قشر پاداشدهی مغز را مورد آسیب قرار داده و مصرف مداوم مواد مخدر باعث انحراف در عملکرد سیستم پاداشدهی مغز میشود.چنین انحرافاتی در بافتهای مغزی، انتقالدهندههای عصبی و سطوح ناحیهای پردازش اطلاعات مغز به دنبال مصرف مواد مخدر ظاهر میشود که هم در نمونهی حیوانی و هم در انسان به اثبات رسیده است.
علاوه بر آن، این که چرا در برخی افراد معتاد اختلالات روانی گسترش مییابند واضح نیست. دیدگاههای متفاوتی وجود دارند که تلاش می کنند این موضوع را توضیح دهند. مباحث سببشناسی اختلالات روانی و اعتیاد، به طور جداگانه این دو اختلال را این گونه شرح می دهند که اختلالات روانی خطر اعتیاد به مواد مخدر را افزایش داده و همچنین مصرف مواد نیز می تواند خطر ابتلا به بیماری روانی را افزایش دهد(گری، ۲۰۱۰).
با بازنگری ادبیات پژوهشهای پیشین در نظریهی حساسیت به تقویت گری[۴۸] می توان شخصیت را بعنوان یک الگوی زیستی را ارائه نمود که شامل سه سیستم مغزیرفتاری است. در این بین شواهد پژوهشی فوق موید این نکته می باشد که سبک های مقابله ای و عناصر آن نقش تعیین کننده ای در آمادگی به مصرف مواد و یا پیشگیری دارند. بنابراین، می توان گفت سبک های مقابله ای از طریق ساز و کارهایی چون کنترل محرک، شناسایی موقعیت های پر خطر، کاهش مواجهه با نشانه های راه اندازی، راهبردهای حل مسأله، مدیریت استرس و در نهایت بازشناسی عوامل هیجانی موثر در میل به مصرف و مقابله با آنها موجب کاهش مصرف مواد و در نهایت پیشگیری می شود (براون[۴۹]، ۲۰۰۴).بالا بودن آمار افراد وابسته به مواد درکشور وهمچنین نیازمبرم به برنامه هایی در خصوص پیشگیری وکاهش مصرف مواد وبا عنایت به کم بودن پژوهش های مربوط به مداخلات روانشناختی نظیر مهارتهای مقابله ای و سبک های هویت وسیستم ها ی فعال سازی /بازداری رفتاری در اعتیاد،انجام پژوهش حاضر در کنار مداخلات دیگر ضروری به نظر می رسد .
[۱]- .addiction
[۲] Identity
[۳]- Botvin
[۴] -Levinson
[۵] -royce
[۶] -Millmen
[۷] -lon
[۸] -substance abusee
[۹] -Coping styles
[۱۰] -NicKel